مطالعه تطبیقی تجربه برنامه ریزی توسعه در جهان؛ گسست ها و گذارها
This Research With 30 Page And PDF Format Ready To Download
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
Abstract:
مروری بر آثار، پیامدهای برنامهریزی توسعه از اوایل قرن بیستم تاکنون به خوبی اثرات فرایند آن در گذر زمان است. این پیامدها همزمان با رونق برنامهریزی در دهههای ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ به اوج خود رسید و به تدریج با مشخص شدن تناقضهای برنامهریزی تحت هدایت دولت در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ فروکش کرد. بهطور آشکار برنامهریزی پس از ورود به دوران پس از جنگ سرد، جذابیت خود را به عنوان ابزاری ایدئولوژیک در کشورهای سوسیالیستی و ابزاری اصلاحی در کشورهای سرمایهداری از دست داده؛ و با توجه به اهمیت یافتن تمرکززدایی، محلیگرایی و مشارکت در برنامهریزی توسعه، فضاهای رقابتی جدید را به روی کشورهای جنوب در هزاره سوم گشوده است.
همچنین برنامه ریزی توسعه در ایران از طریق تحول در سازمان برنامه و آغاز برنامههای جامع کشور، با تغییر جهانی برنامهریزی همراستا است. تجربه هفت دههای برنامهریزی توسعه در ابتدا منطبق با گسترش برنامه ریزیهای جامع تحت فضای جنگ سرد بود؛ اما گذار فعلی آن بیشتر تحت پیشران نیروهای جهانی شونده ضرورت جامعنگری و چشماندازنگری در تفکر توسعه و تمرکززدایی در برنامه ریزی و اجرای آن است. مارپیچ توسعه در ایران روایتی است که در دهههای گذشته ذهن بسیاری از متفکران و حتی مردم دغدغهمند به این امر را به خود مشغول کرده؛ آن چنانکه اکثر متفکران فرصتهای آسانتر پیشین برای توسعه را از دست رفته و مسیر پیشرو در زمینه دستاوردهای توسعه را بسیار دشوار میبینند. معالوصف، این گزارش معطوف به مطالعه تطبیقی تجربه برنامهریزی توسعه در جهان از بابت درسآموختهها برای کشور در آستانه برنامه هفتم بوده و چند پیشفرض عمده محتوای کار را پیکرهبندی میکند:
۱- چنانچه در متون رسمی برنامهریزی توسعه تاکید شده، زمینه این فرایند در سطح جهان رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰، لزوم ورود حمایتگرانه دولت در اقتصاد متاثر از توصیه های کینز بود؛ اما گسترش و فراگیر شدن آن متاثر از تقسیم کار جهانی بعد از جنگ جهانی دوم و لزوم «توسعه» در کشورهای جهان سوم تحت اصل چهار ترومن و ورود آنها به بلوک قدرت آمریکا در طی رقابتهای جنگ سرد بود. اینچنین، برنامهریزی توسعه بهعنوان یک مکانیسم بسیار قوی برای ایجاد و مدیریت جهان سوم در دوره پس از ۱۹۴۵ عمل کرد و ایران نیز در این دایره قرار گرفت.
۲- پایان جنگ جهانی دوم، حرکت آمریکا و اروپا به سوی آزادسازی اقتصادی، ابداع واژه توسعه در دکترین ترومن، ژئوپلیتیک جنگ سرد و غیره، زمینه های اصلی برنامه ریزی توسعه در ایران معاصر و نیز جهان در حال توسعه است. در چنین زمینهای، اقتصاددانان و سیاستگذاران ایرانی، هفت دهه قبل سازمانهای مدرن اقتصادی چون سازمان برنامه و بودجه را به وجود آوردند و سازوکار اقتصادی تحت دولت مقرراتگذار، هدایتکننده و توسعهگرا را بیش از گذشته بر روابط اقتصادی کشور حکمفرما نمودند.
۳- تجربه جهانی بلندمدت برنامهریزی توسعه (۱۹۴۸ تاکنون) منطبق با دوره گسترش برنامهریزی تحت فضای جنگ سرد بود؛ اما گذار فعلی آن بیشتر تحت پیشران نیروهای جهانی شونده و چشماندازنگری در تفکر توسعه و تمرکززدایی در برنامهریزی و اجرای آن است.
پیشفرض سوم که مطابق بندهای بعدی این گزارش بر روند توسعه کشورها نقش موجبیتی دارد؛ در برنامههای توسعه اول تا ششم بعد از انقلاب با ترجیعبند برنامه جامع غایب است و برخلاف منطق برنامهریزیهای تعاملی-مشارکتی و تقدم چشماندازها، سیاستهای توسعه در جهان هنوز انگاره برنامه جامع بر ایران مسلط است.
این گزارش معطوف به واکاوی روند استثنایی فوق در برنامهریزی توسعه در ایران است و این کار را با مقایسه تطبیقی برنامهریزی توسعه در جهان در یک روند بلندمدت قرنی انجام خواهیم داد. بدین ترتیب که پس از طرح مسئله، در بخش اول تحول برنامهریزی توسعه در جهان را در قالب یک نمودار بلندمدت به بحث گذاشته و با گروهبندی مناطق جهان و بررسی تجربه توسعه در کشورهای منتخب، گزارهها استخراج شده است. در بخش دوم و تحت عنوان بیان تجربه جهانی از توسعه، گزارهها طبقهبندی و مجدد ترکیب شده تا به یک تصویر کلگرایانه از مسئله گزارش برسیم. بخش سوم و پایانی گزارش نیز معطوف به ارائه نکات مستخرج از تجربه جهانی است، از این بابت که نکات درون برنامهای و نکات برون برنامهای تجربه کشورها را یکجا تجمیع کرده و بهعنوان ضرورتهای انتخاب رویکرد بهینه برنامه هفتم یکجا در اختیار نهاد برنامهریز قرار میدهد.
فهرست مطالب Research
Authors
مرکز پژوهشهای توسعه و آینده نگری
مرکز پژوهشهای توسعه و آینده نگری