الگو سازی بعد دانشی در نظام نوآوری با رویکرد فراترکیب و دیماتل خاکستری
Publish Year: 1402
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: Persian
View: 81
This Paper With 61 Page And PDF Format Ready To Download
- Certificate
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_OKMJ-6-2_005
تاریخ نمایه سازی: 16 مرداد 1402
Abstract:
پژوهش حاضر به بررسی مدل ها و ادبیات علمی حول نقش دانش در نظام نوآوری به استخراج مدلی از بعد دانشی نظام نوآوری جهت ارائه در یک سازمان نظامی پرداخته و نحوه تعاملات بین اجزای مدل را کشف می نماید. پارادایم تحقیق تفسیری، با رویکرد کاربردی و توسعه ای، با استراتژی قیاسی- استقرائی و روش آمیخته شکل گرفته است. جمع آوری داده های پژوهش بصورت کتابخانه ای و میدانی و روش نمونه گیری بصورت نظری بود. جامعه آماری این پژوهش در بخش کیفی مقالات علمی موجود در پایگاه های پژوهشی بودند و به صورت تمام شمار مورد بازبینی قرار گرفتند. در بخش کمی نیز جامعه آماری شامل خبرگان حوزه نوآوری و تحصیلکردگان دانشگاهی بودند. در این پژوهش ابزار گرداوری داده شامل بررسی اسناد و مدارک و همینطور ماتریس ورودی روش دیماتل در قالب پرسشنامه مورد استفاده قرار گرفتند. جامعه پژوهش در بخش کیفی شامل اسناد علمی مشخص با روش نمونه گیری نظری مورد بازبینی قرار گرفت. همینطور در بخش کمی جامعه پژوهش خبرگان این حوزه با روش نمونه گیری هدفمند مورد توجه قرار گرفتند. در این پژوهش با استفاده از رویکرد فراترکیب مبتنی بر رویکرد باروسو و ساندلوفسکی که شامل هفت گام اساسی است و کنکاش پژوهش های گذشته که با توجه به معیارهای ورودی شامل مقالات علمی با درجه مشخص و بعد از سال ۲۰۰۰ میلادی ، مفاهیم استخراج شده و در نهایت اجزای بعد دانشی نظام نوآوری شناسایی شدند. این اجزا که پس از غربالگری منابع، از ۴۸ منبع گرداوری گردیدند، در قالب ۸۴ کد استخراج گردید که در بطن ده مضمون اساسی جای دهی شدند. این مضامین در قالب مقولات سه گانه پژوهش، یادگیری و مدیریت دانش بعد دانشی نظام نوآوری را شکل دادند. مدل استخراج یافته طی یک پرسشنامه توسط ۱۰ نفر از خبرگان یک سازمان نظامی مورد نظر قرار گرفته و بومی شد. در ادامه با استفاده از روش دیماتل به بررسی نحوه اتصال اجزا و بررسی کنش های متقابل بین آن ها در بین خبرگان یک سازمان نظامی پرداخته شد. اعتبار پژوهش در بخش کیفی با روش حیاتی و کاپای کوهن و در بخش کمی با مراجعه به خبرگان مورد تایید قرار گرفت. نتایج نشان داد که دو متغیر "مقدمات یادگیری" و "صیانت از دانش" به عنوان عواملی که بیشترین میزان مجموع اثرگذاری و اثر پذیری را دارا هستند( به ترتیب با مقادیر ۲.۰۸۴۱ و ۱.۵۲۴۰) در مجموعه عوامل به عنوان بازیگران مهمی شناخته می شوند. همچنین دو متغیر "مقدمات یادگیری" و " آموزش" دارای بیشترین مقدار تاثیر گذاری خالص(کسر میزان اثرگذاری از اثر پذیری) در مجموعه این عوامل، به ترتیب با مقادیر ۰.۹۷۲۶ و ۰.۲۷۶۳، را دارا بودند. از این رو این دو عامل به عنوان بیشترین تحریک کننده مجموعه عوامل به شمار آمده و نیاز است در طرحریزی ها مورد توجه قرار گرفته شوند.
Keywords:
Authors
محمدحسن کامفیروزی
دانشجوی دکتری مدیریت سیستم ها، دانشکده مدیریت و اقتصاد، دانشگاه جامع امام حسین(ع)، تهران، ایران.
یاسر قاسمی نژاد
استادیار، دانشکده مدیریت و اقتصاد، دانشگاه جامع امام حسین(ع)، تهران، ایران.
علی طاهری
استادیار، دانشکده مدیریت و اقتصاد، دانشگاه جامع امام حسین(ع)، تهران، ایران.
محسن میری
استادیار، دانشکده مدیریت و اقتصاد، دانشگاه جامع امام حسین(ع)، تهران، ایران.
حسین بازرگانی
استادیار، دانشکده مدیریت و اقتصاد، دانشگاه جامع امام حسین(ع)، تهران، ایران.
مراجع و منابع این Paper:
لیست زیر مراجع و منابع استفاده شده در این Paper را نمایش می دهد. این مراجع به صورت کاملا ماشینی و بر اساس هوش مصنوعی استخراج شده اند و لذا ممکن است دارای اشکالاتی باشند که به مرور زمان دقت استخراج این محتوا افزایش می یابد. مراجعی که مقالات مربوط به آنها در سیویلیکا نمایه شده و پیدا شده اند، به خود Paper لینک شده اند :