هدف از مقاله حاضر بررسی این امر است که چطور انواع مختلف
حسابرسی میتوانند در مبارزه با
فساد مالی سهیم باشند.درحالیکه مقالات قبلی عمدتا به بررسی توانایی
حسابرسی در جلوگیری از
فساد پرداخته است ، مقاله پیش رو به طور منظمبه بررسی توانایی بالقوه
حسابداری به منظور کشف
فساد می پردازد؛ و بحث میکند که
حسابرسی مالی،
فساد را از تعریفکلاهبرداری مجزا کرده است و در عوض آن را به عنوان «موردی غیرمنطبق با قوانین و مقررات» دسته بندی می کند. بحث اصلی بر سر این است که فساد، نه تنها خطاهایی محتوایی در گزارش های مالی، بلکه هیچ مدرکی برای پیگیری توسطحسابرس برجای نمی گذارد. مقاله حاضر این امر را رد می کند و بیان می دارد که
فساد سیاسی و تجاری گزارش هایی جعلی درگزارش های مالی سازمان رشوه گیرنده و نیز سازمان رشوه دهنده ارائه میدهند. لذا، اگر
حسابرسی قرار است نقش برجسته تریدر مبارزه با
فساد داشته باشد، باید استانداردهای
حسابرسی ازجمله
فساد نیز در تعریف کلاهبرداری لحاظ شود و حسابرسانبخش های خصوصی و دولتی اطلاعات خود را باهم ردوبدل و همکاری کنند و فن های
حسابرسی نیز برای کشف
فساد بهکاربرده شوند و حرفه
حسابرسی نیز دربردارنده معیارهای بازدارنده موثری ازجمله تائیدیه های ضد
فساد باشند.