رابطه بین الگوهای ارتباطی زوجین و آگاهی جنسی با طلاق عاطفی در بین دانشجویان متاهل دانشگاه حکیم نظامی قوچان

Publish Year: 1402
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: Persian
View: 261

This Paper With 17 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

JR_JRPE-5-48_028

تاریخ نمایه سازی: 24 مرداد 1402

Abstract:

زمینه و هدف: ارتباطات نقش بسیار سازنده ای در زندگی بشری ایفا می کند به خصوص در زوجین که ارتباطات بخش جدایی ناپذیر زندگی آن ها را تشکیل می دهد، یکی از مواردی که می تواند موجب بهتر شدن ارتباطات بین زوجین و استفاده از الگوهای ارتباطی مناسب شود رابطه جنسی می باشد که برقراری مناسب و توام با آرامش این رابطه می تواند موجب ایمن شدن زندگی زناشویی و جلوگیری از طلاق عاطفی شود بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین الگوهای ارتباطی زوجین و آگاهی جنسی با طلاق عاطفی در بین دانشجویان متاهل دانشگاه حکیم نظامی قوچان می باشد. روش: تحقیق حاضر در دسته پژوهش های توصیفی از نوع همبستگی و از حیث هدف در زمره تحقیقات کاربردی قرار می گیرد. جامعه پژوهش حاضر تمام دانشجویان متاهل دانشگاه حکیم نظامی قوچان می باشد که با استفاده از جدول مورگان نمونه ای مشتمل بر ۲۰۰ نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس برای این پژوهش انتخاب و پرسشنامه های آگاهی جنسی اسنل، فیشر و میلر (۱۹۹۱)، طلاق عاطفی گاتمن (۱۹۹۷) و الگوهای ارتباطی زوجین را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل نشان می دهد که قسمتی از فرضیه اصلی پژوهش تایید می شود، بدین معنی که آگاهی جنسی و الگوی ارتباطی ارتباط مرد توقع/ زن کناره گیری قادر به پیش بینی طلاق عاطفی در دانشجویان هستند ولی سایر الگوهای ارتباطی نمی توانند طلاق عاطفی را پیش بینی کنند همچنین بین الگوهای ارتباطی زوجین و طلاق عاطفی رابطه مثبت معنادار و بین آگاهی جنسی و طلاق عاطفی رابطه منفی معنادار وجود داردنتیجه گیری: از یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که بین الگوهای ارتباطی زوجین و آگاهی جنسی با طلاق عاطفی در بین دانشجویان متاهل دانشگاه حکیم نظامی قوچان رابطه وجود دارد. همچنین استفاده از الگوی ارتباطی سازنده متقابل می تواند باعث کاهش طلاق عاطفی شود و از طرفی آگاهی جنسی نیز می تواند موجب کاهش طلاق عاطفی شود.

Authors

سیده مریم حسینی

کارشناسی ارشد روان شناسی عمومی، موسسه آموزش عالی حکیم نظامی قوچان، ایران