نظرات دانشجویان پرستاری در مورد استفاده از دستیار دیجیتالی شخصی به عنوان یک وسیله کمک آموزشی

Publish Year: 1390
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: Persian
View: 49

متن کامل این Paper منتشر نشده است و فقط به صورت چکیده یا چکیده مبسوط در پایگاه موجود می باشد.
توضیح: معمولا کلیه مقالاتی که کمتر از ۵ صفحه باشند در پایگاه سیویلیکا اصل Paper (فول تکست) محسوب نمی شوند و فقط کاربران عضو بدون کسر اعتبار می توانند فایل آنها را دریافت نمایند.

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

JR_IJME-11-8_004

تاریخ نمایه سازی: 26 مرداد 1402

Abstract:

تقریبا دو دهه بیشتر نیست که استفاده از دستیار دیجیتال شخصی در آموزش و عملکرد پرستاری و سایر حرف علوم پزشکی رواج یافته است. دستیار دیجیتال شخصی یک وسیله کوچک جیبی و قابل حمل با امکاناتی شامل حافظه برای ذخیره سازی اطلاعات، دوربین عکاسی و فیلم برداری، دفترچه یادداشت، تقویم، واژه پرداز، دسترسی بدون سیم با اینترنت و شبکه های داخلی اطلاعات و غیره است. اغلب گوشی های تلفن همراه این عملکردهای پایه را دارند و سیستم های آنها بسیاری از نرم افزارهای کاربردی را پشتیبانی می کنند(۱و۲). نتایج تحقیقات انجام شده نشان می دهد که دستیار دیجیتال شخصی، آموزش بالینی پرستاری را بهبود بخشیده و در یادگیری دانشجویان پرستاری مفید است(۳تا۷). در پرستاری از راه دور، پرستاران اورژانس هر جایی که باشند می توانند اطلاعات ضروری نظیر تصاویر شکستگی ها را با پزشکان و پرستاران حرفه ای حتی در فواصل ۱۶ مایلی مبادله کنند(۸). با این حال در یک مطالعه پرستاران بهداشت جامعه در کانادا برای به دست آوردن اطلاعات فارماکولوژی بیشتر از منابع چاپی استفاده می کردند تا منابع الکترونیکی و دستیار دیجیتال شخصی(۹). همچنین برخی از مطالعات در زمینه اثرات دستیار دیجیتال شخصی مقدماتی بوده و یا توسط کمپانی های سازنده این دستگاه ها انجام شده و ممکن است تورش دار باشند(۱۰تا۱۳). هدف از این مطالعه بررسی نظرات دانشجویان سال بالای پرستاری دانشکده پرستاری دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران نسبت به استفاده از دستیار دیجیتالی شخصی به عنوان یک وسیله کمک آموزشی بود. این پژوهش یک مطالعه توصیفی است که در بهار سال ۸۹ در دانشکده پرستاری شهید بهشتی تهران انجام گرفت. یکصد نفراز دانشجویان پرستاری ترم چهارم به بالاتر (نمونه در دسترس) به سوالات پرسشنامه ای ۲۲ گویه ای در رابطه با هدف پژوهش جواب دادند. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه با بهره گیری از نظرات ۱۰ نفر از اساتید تایید شد و اعتماد علمی آن با آزمون- آزمون مجدد و ضریب همبستگی بین دو آزمون محاسبه شد(۸۶/۰= α). از ۱۰۰ نفر دانشجوی پرستاری ترم چهار به بالای شرکت کننده در پژوهش ۹۴ نفر دستیار دیجیتال شخصی داشتند. انواع نرم افزارهای علمی موجود در دستیار دیجیتال شخصی دانشجویان پرستاری و پرکاربردترین این ها توسط این دانشجویان به ترتیب شامل رفرانس فارماکولوژی (۶۵ درصد)، دیکشنری عمومی و پزشکی (۵۶ درصد)، رفرانس روش های تشخیصی (۱۲ درصد)، سایر کتاب ها و منابع الکترونیکی (۱۷ درصد)، و SPSS (۷ درصد) بود. ۷۲ درصد از دانشجویان جهت یادگیری در بالین و ۸۵ درصد جهت یادگیری در خارج از بالین از دستیار دیجیتال شخصی استفاده می کردند. ۳۸ درصد از دانشجویان اعلام کردند که در موقع استفاده از دستیار دیجیتال شخصی نیاز یادگیری شان برآورده می شود. اغلب دانشجویان موافق بودند که استفاده از دستیار دیجیتال شخصی در بالین موجب کاهش خطاهای بالینی، تسهیل دسترسی به اطلاعات مورد نیاز، بهبود مراقبت از بیمار و بهبود کارآیی دانشجو می گردد. با این وجود مانند آموزش به کمک رایانه نمی توان آموزش مبتنی بر دستیار دیجیتال شخصی را به عنوان یک شیوه مستقل آموزشی معرفی کرد، اما با رویکرد تلفیقی می توان از آن در آموزش و یادگیری استفاده نمود(۱۴و۱۵). در این پژوهش بیشترین نگرانی دانشجویان مربوط به کیفیت نرم افزارهای علمی مورد استفاده و اندازه صفحه نمایش بود اما در مطالعات دیگر از جمله معایب ذکر شده برای دستیار دیجیتال شخصی مشکلات مربوط به کمبود حافظه، صفحه نمایش کوچک(۱۱)، پیچیدگی نرم افزارها، مشکلات تکنیکی و عدم پشتیبانی کافی، مشکل باطری و هزینه(۱)، عدم اعتماد به محتوا، زمان، سواد و ادبیات کامپیوتری است(۹). در این پژوهش دانشجویان بیشتر از طریق دوستانشان با نرم افزارهای علمی مبتنی بر دستیار دیجیتال شخصی آشنا شده بودند. علی رغم مزایا و پیامدهای مثبت زیاد استفاده از دستیار دیجیتال شخصی از نظر دانشجویان، به کارگیری تکنولوژی، منابع و محتوای آزمون نشده و بدون نظارت و کنترل منابع ذی صلاح در آموزش پرستاری می تواند مخاطره آمیز هم باشد. بنابراین شایسته است که مطالعات بیشتری در این زمینه انجام شود. قدردانی: از کلیه اساتید و دانشجویان دانشکده پرستاری دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران که در انجام این پژوهش ما را یاری کرده اند تشکر و قدردانی می شود.