واژه نامه توصیفی آموزش ،طبقه بندی اهداف آموزشی

Publish Year: 1383
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: Persian
View: 94

متن کامل این Paper منتشر نشده است و فقط به صورت چکیده یا چکیده مبسوط در پایگاه موجود می باشد.
توضیح: معمولا کلیه مقالاتی که کمتر از ۵ صفحه باشند در پایگاه سیویلیکا اصل Paper (فول تکست) محسوب نمی شوند و فقط کاربران عضو بدون کسر اعتبار می توانند فایل آنها را دریافت نمایند.

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

JR_IJME-4-2_002

تاریخ نمایه سازی: 26 مرداد 1402

Abstract:

استفاده از طبقه بندی هدف های آموزشی توسط آموزش دهندگان، در سطوح مختلف آموزشی، در مقام عمل هم به ایجاد زبان مشترک در بین افراد درگیر در طراحی آموزشی، ارزشیابی آموزش و معلمان کمک می کند و هم فراگیران را به سمت هدف های آموزشی مورد نظر هدایت می کند. در واقع، به جهت دارشدن یادگیری فراگیران مساعدت می کند. در شماره های قبل، نحوه استفاده از طبقه بندی هدف های آموزشی بلوم، که شایع ترین نوع طبقه بندی می باشد، در حیطه های شناختی و روانی و حرکتی، تشریح شد. در این شماره استفاده از این طبقه بندی در حیطه عاطفی (Affective Domain) مختصرا توضیح داده می شود. حیطه عاطفی که برخی به آن حیطه نگرشی نیز نام داده اند، در واقع از مهم ترین انتظاراتی است که از یادگیری فراگیران در هر سطحی از آموزش می رود. شاید توضیح مختصری در مورد مفهوم نگرش (Attitude) به درک بیشتر این حیطه یادگیری کمک کند. نگرش ها در واقع باورها و اعتقادات زیرساز رفتارهای افراد می باشند. نگرش ها نشان دهنده تمایل فرد برای عکس العمل مثبت و منفی به پدیده های پیرامون او اعم از افراد، گروه ها، موقعیت ها، اشیاء، ارزش ها و... می باشد. تعداد محدودی از افراد برای نگرش ها، جنبه ذاتی و سرشتی قائل هستند اما علم روانشناسی، عموما به این تاکید دارد که غالب نگرش ها آموخته شده اند و با آموزش نیز قابل تغییر می باشند. البته واضح است که ایجاد و تغییر نگرش ها کاری بسیار دشوارتر از انتقال مفاهیم شناختی و یادگیری آنان توسط فراگیران است. به هر حال، توجه به حیطه عاطفی (نگرشی) علی رغم اهمیت غیر قابل انکار آن، کمتر مورد توجه جدی واقع شده است و اگر هم در برخی برنامه های آموزشی این اهداف ذکر شده اند، استراتژی یادگیری و ایجاد آنها و نیز ارزیابی میزان دستیابی به این اهداف، مورد فراموشی واقع شده است. هدف های حیطه عاطفی در تمامی دروس، از پایین ترین سطوح آموزش پیش دبستانی و دبستانی تا دوره های آموزش عالی، ضروری و با اهمیت هستند. برای مثال، در درس ادبیات، پیدایی احساس به میراث فرهنگی و قدردانی از پدیدآورندگان این میراث و تمایل به حفظ این میراث، قدر مسلم هدفی بسیار باارزش است، و یا در آموزش ریاضی، ایجاد این احساس که با ریاضیات می توان درک بهتری از پیرامون خود داشته باشیم، بطور حتم هدف والایی است. تدوین اهداف رفتاری در حیطه عاطفی، بویژه در دروس و رشته هایی که دانش آموختگان آنها بعدا ارتباطات بین فردی زیادی خواهند داشت، مانند: پزشکان، پرستاران، حقوقدانان، مجریان قانون، معلمان و استادان، شاید از اهمیت بیشتری هم برخوردار باشد. به هر حال، در نظام های آموزشی، به این حیطه از هدف های یادگیری توجه کمتری شده است و یا شاید این تصور ناصحیح وجود داشته باشد که این هدف ها، بخودی خود محقق می شوند و تلاش ویژه و آموزش خاصی برای حصول به آنها ضروری نیست. در طبقه بندی بلوم، برای تدوین هدف های یادگیری، در این حیطه نیز پنج سطح را در نظر گرفته اند. سطح اول: سطح توجه این سطح از یادگیری مشتمل بر یادگیری هایی است که در اثر افزایش آگاهی، موجب بروز تمایل و یا توجه بیشتر به عوامل خاصی می شود. برای مثال، حساسیت نشان دادن به پاکیزگی فردی و اجتماعی برای پیشگیری از بیماری ها. سطح دوم: سطح درگیری در این سطح، فراگیر علاوه بر توجه، نسبت به پدیده ها علاقمند می شود و عملا به اقدام در زمینه مورد نظر می پردازد. برای مثال، شرکت در مجموعه هایی که به آموزش عمومی برای پیشگیری از بیماری ها پردازند. سطح سوم: ارزش گذاری در این سطح از یادگیری حیطه عاطفی، نه تنها توجه و علاقه در رفتار ظاهر می شود، بلکه نسبت به موضوع اعتقاد، و نسبت به این ارزش، تعهد نیز پیدا می کند. برای مثال، فراگیر شخصا نسبت به تبلیغ و حمایت از این ارزش می پردازد. سطح چهارم: سازمان دهی در این سطح از یادگیری، فراگیر بنحوی با موضوع و ارزش های موضوع یادگیری پیوند می خورد که به تنظیم یک نظام ارزشی هدایت کننده رفتار می پردازد. برای مثال، فراگیر علاوه بر ایمان و اعتقاد و کسب مجموعه ای از ارزش ها، نسبت به مقایسه ارزش های خود با سایر نظام های ارزشی می پردازد. سطح پنجم: تبدیل ارزش ها به صفات ممیزه فرد (درونی شدن ارزش ها) در این سطح از یادگیری، یک ارزش یا مجموعه ای از ارزش ها در شخصیت فرد متجلی می شود. برای مثال، رفتار فراگیر در تمام مواقع، سمبلی از نظام باورها و اعتقادهای او می شود. تقسیم بندی کوچکتری در این حیطه وجود دارد که به صورت سه طبقه، یادگیری های حیطه عاطفی را طبقه بندی کرده است. کاهش تعداد سطوح، به وضوح بیان اهداف برای دست اندرکاران امر آموزش کمک می کند. این طبقه بندی سه سطحی، در واقع، از ترکیب سطوح ۲، ۳، ۴ و ۵ طبقه پیش گفت ایجاد شده و تفاوت بنیادی با طبقه بندی ذکر شده ندارد. این سه سطح عبارتند از: الف. سطح دریافت یا توجه ب. سطح واکنش ج. سطح غریزی شدن یا درونی شدن مجددا ذکر این نکته ضروریست که تدوین هدف ها، با استفاده از طبقه بندی بلوم، مهارتی است که نیاز به تمرین دارد. ضمن اینکه برای یادگیری این هدف ها توسط فراگیران، استادان باید از روش های مناسبی استفاده کنند. شور و علاقه معلم نسبت به موضوع تدریس، کاربردی نشان دادن موضوعات و بارز بودن نگرش های مورد نظر در رفتار معلم، از جمله این روش ها می باشد.