بررسی ارتباط شاخص های AgNOR, Ki-۶۷ با درجه بدخیمی کارسینوم موکواپیدرموئید غدد بزاقی abstract
مقدمه : موکواپیدرموئید کارسینوما شایع ترین بدخیمی غدد بزاقی می باشد ، که طبق گروه بندی های رایج به سه گرید پایین ، بینابینی و بالا تقسیم می گردد. به خاطر وجود تفاوت فراوان در رفتارهای بیولوژیک، تشخیص دقیق وضعیت بیمار از نظر بافت شناسی و قرار دادن در یکی از گروههای مورد نظراز اهمیت ویژه ای در درمان و نهایتا پیش آگهی بیمار برخوردار است . مواد و روش ها : در یک مطالعه تحلیلی گذشته نگر ۲۰ نمونه از بلوک های پارافینی بیماران با تشخیص قبلی موکواپیدرموئید کارسینوما در گرید های مختلف از بایگانی بخش آسیب شناسی دانشکده دندانپزشکی و بیمارستانها ی قائم و امید مشهد تهیه گردید که شامل ۵ نمونه گرید پایین ، ۷ نمونه گرید متوسط و ۸ نمونه گرید بالا می گردیدند. از هر نمونه ۳ برش تهیه شد که یکی با H&E رنگ آمیزی گردید و دو برش دیگر به ترتیب تحت رنگ آمیزی های هیستوشیمیایی AgNOR و ایمنوهیستوشیمیایی Ki-۶۷ قرار گرفتند. در نمونه AgNOR تعداد نقاط به طور میانگین در هسته های یکصد سلول و در نمونه Ki- ۶۷ نیز همچنین تعداد هسته های قهوه ای رنگ در یکصد سلول شمارش گردیدند و سپس به کمک آزمون آماری ضریب همبستگی رتبه ای اسپیرمن (Spearman) بررسی ارتباط بین گریدهای بافتی کارسینوم موکواپی درموئید با نقاط AgNOR و میزان بروز Ki-۶۷ انجام پذیرفت. یافته ها : ۱- ارتباط و همبستگی واضحی بین گرید های بافت شناسی
کارسینوم موکواپیدرموئید و نقاط AgNOR وجود دارد. (rs= ۰.۷۹۱,P value = ۰.۰۰ ) ۲- وجود ارتباط بین گرید های بافت شناسی کارسینوم موکواپیدرموئید غدد بزاقی با بروز Ki-۶۷ تایید می گردد. (rs= ۰.۸۹۳,P value = ۰.۰۰ ) ۳- یافته های فوق در بین دو گرید اول (پایین و بینابینی) به هم نزدیک بوده ولی ناگهان در گرید بالا دستخوش تزاید قابل توجهی می گردد. نتیجه گیری : می توان هر یک از دو روش فوق را جهت تایید درجه بدخیمی بافت شناسی بیمار مورد استفاده قرار داد و همچنین پیشنهاد می گرددکه بواسطه هم پوشانی نقاط AgNOR در گریدهای پایین و بینابینی و نزدیکی بروز Ki-۶۷ در این دو گرید، این دو گروه را در هم ادغام کرده و کلا برای این بدخیمی دو گروه درجه بدخیمی پایین و درجه بدخیمی بالا را فرض کرد.