پیامدهای منطق حاکم بر تکوین میل درون ماندگار در فلسفه ادبیات ژیل دلوز

Publish Year: 1401
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: Persian
View: 126

نسخه کامل این Paper ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

JR_NAQD-7-2_008

تاریخ نمایه سازی: 8 شهریور 1402

Abstract:

ژیل دلوز فیلسوف پساساختارگرای فرانسوی که فلسفه ای بر مبنای یک هستی شناسی میل درون ماندگار پایه ریزی کرده، کتاب ها و تک نگاری های جداگانه ای نیز درباره هنر و ادبیات به نگارش در آورده است. این دو روند که در طی حیات فکری او بطور هم زمان به پیش رفته اند، مساله نسبت میان درک تازه دلوز از میل و رخداد ادبیات را مطرح می سازد. دلوز با نقد فرایند ادیپی شدن ناخودآگاه در سنت روانکاوی فرویدی- لکانی، برساخته شدن میل را صرفا روندی به منظور پرکردن فقدان لکانی نمی داند، بلکه میل در نظر او، برسازنده امر نو، ایجابی و روایت گر است. از سوی دیگر برای دلوز کار ادبیات وفاداری به رخداد و توانی است که ایجادکننده یک نسبت تازه با وضعیت امور است. دلوز با خلق مفهوم خط گریز و ماشین ادبی رسالت شیزوفرنیک و کارکرد ادبیات را آفرینش تاثیرها و تک بودگی های ناب و مرئی کردن نیروهای نامرئی در هر وضعیت و به بیان خلاصه تر، بردن زندگی به وضعیت توان غیرشخصی می داند. این پژوهش به این مساله می پردازد که درک تازه دلوز از میل به مثابه امری درون ماندگار چگونه می تواند در مرکز فلسفه ادبیات او جای گیرد و این امر چه پیامدهای رهایی بخشی در پی خواهد داشت، یعنی چگونه میل درون ماندگار به مثابه شرط امکان ادبیات می تواند زمینه استعلایی تازه ای برای اندیشیدن ایجاد کند.

Authors

مجتبی شیدا

دانشجوی دکتری فلسفه هنر، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران

شمس الملوک مصطفوی

دانشیار دانشکده علوم انسانی،گروه فلسفه واحد تهران شمال، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران

شهلا اسلامی

استادیار و عضو هیات علمی گروه فلسفه، دانشکده الهیات و فلسفه، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران