بررسی و تحلیل نقش فشار اقتصادی خانواده و تعارضات بین والدین و فرزندان

Publish Year: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 286

This Paper With 20 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

NSPES01_057

تاریخ نمایه سازی: 25 شهریور 1402

Abstract:

نوجوانانی که در خانواده های محروم اقتصادی بزرگ شده اند، در معرض خطر بیشتری برای درگیر شدن با رفتارهای نادرست ، مانند پرخاشگری هستند. پرخاشگری به عنوان گستره ای از رفتارهایی تعریف می شود که افراد دیگر را هدف قرار می دهند و عمدا باعث آسیب می شوند( Anderson & Bushman,۲۰۰۲). این رفتارها می تواند در انواع مختلفی از جمله پرخاشگری فیزیکی، پرخاشگری کلامی و نمایش خشم و خصومت بروز کند. مجموعه ای از مطالعات نشان داده است که پرخاشگری نوجوانان بر رشد، عملکرد تحصیلی و مشکلات روانی و متعاقب آن بزهکاری و حتی جرم تاثیر منفی می گذارد. شواهد تجربی در مورد رابطه بین فشار اقتصادی خانواده و پرخاشگری نوجوانان متفاوت است: برخی مطالعات رابطه ی فشار اقتصادی خانواده با پرخاشگری نوجوانان را با دقت پیش بینی می کنند (Hong et al., ۲۰۲۱; Mazza et al., ۲۰۱۷b)، در حالی که برخی یک رابطه ضعیف یافته اند(Jiang & Dong, ۲۰۲۲; Kim & Um, ۲۰۱۸). یافته های جدید، رابطه بین فشار اقتصادی خانواده و پرخاشگری نوجوانان را توسط متغیرهای واسطه ای توضیح می دهند. برخی از این متغیرها: تعارض بین والدین و والدین - فرزند هستند. محققان بر توسعه یک مدل مفهومی مشابه "استرس خانواده"، که اثر آشفتگی مالی، از جمله درآمد کم یا از دست دادن غیرمنتظره شغل ، بر عملکرد و فرآیندهای خانواده را نشان می دهد، تاکید دارند(Conger et al., ۱۹۹۴). بر این اساس، عدم برآورده کردن نیازهای اساسی انسان، استرس روانی اجتماعی قابل توجهی را در میان والدین ایجاد می کند. سطوح بالاتر استرس بر فرآیندهای خانواده که برای اجتماعی شدن کودکان/نوجوانان اساسی هستند، از جمله توسعه پیوندهای عاطفی نزدیک بین والدین و کودکان/نوجوانان ، نظارت موثر والدین، و انتقال موفق کنترل های داخلی تاثیر می گذارد. درنتیجه برای کودکان/نوجوانان در خانواده هایی که بیش ترین تاثیر را دارند، احتمال الگوی رفتار بیرونی و پرخاشگرانه بیشتر است (Sampson & Laub, ۱۹۹۲).

Authors

علیرضا مولوی نسب

کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی ، دانشگاه آزاد تنکابن