مطالعه و تحلیلی بر نقش ناگویی هیجان در سازگاری زناشویی زنان متقاضی طلاق

Publish Year: 1402
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 103

This Paper With 11 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

MEACONF02_207

تاریخ نمایه سازی: 16 مهر 1402

Abstract:

طرحواره یک الگوی فکری پایدار است که در دوران کودکی ایجاد می شود و در طول زندگی ما ادامه و گسترش می یابد. ما جهان را از دریچه طرحوارههای خود تجربه می کنیم . به طور معمول، شما این باورها را بدون تردید می پذیرید و در مواردی ممکن است از وجود آنها آگاه نباشید. نوزاد نیاز به مراقبت تمام وقت و پاسخگویی فوری دارد او با چگونگی پاسخی که برای رفع نیازهای خود دریافت می کند در مورد خود، مراقب اصلی ، دیگران و ارتباطات اطلاعاتی کسب می کند. اگر تجربیات او خوب و مثبت باشند طرحوارههای سازگار و خوبی شکل خواهند گرفت اما اگر شرایطی باشد که نوزاد تجربیاتی منفی را تجربه کند، همین باعث شکل گیری طرحوارههای ناسازگار می شود. طرحواره های ناسازگار ماندگار هستند و در برابر تغییر بسیار مقاوم، اما با درمان مناسب می توانید آنها را تغییر دهید. در پاسخ به اینکه طرحواره های ناسازگار اولیه چیست ؟ باید گفت به دلیل اینکه این طرحوارهها در دوران اولیه زندگی شکل می گیرند طرحواره های ناسازگار اولیه خوانده می شوند. ممکن است یک فرد حتی متوجه نشود که طرحوارههای ناسازگار دارد. هنگامی که یک فرد از طرحوارههای خود آگاه شد، می تواند تصمیم بگیرد که چگونه می خواهد به آنها پاسخ دهد. نقص و نارسایی تنظیم هیجان از مشکلات بنیادین افراد مبتلا به اختلال های اضطرابی و جسمانی سازی است . ناگویی هیجانی ، یعنی ناتوانی در بازشناسی و توصیف هیجانها، تعیین کننده اصلی نارسایی تنظیم عواطف است . وجود اختلال در بازشناسی و توصیف هیجانها، شیوه استفاده از راهبردهای تنظیم شناختی هیجان را تحت تاثیر قرار می دهد. هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ی بین طرحواره های ناسازگار اولیه و نارسایی هیجانی با تعارضات زناشویی زنان متقاضی طلاق شهر تهران بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان متقاضی طلاق مراجعه کننده به دادگاه طلاق خانواده منطقه ۳ تهران به تعداد ۱۰۰ نفر در سال ۱۳۹۶ بود که در قالب طرح پژوهش همبستگی تعداد ۸۵ نفر از آنان به عنوان نمونه پژوهش و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. افراد نمونه مقیاس سازگاری زناشویی لاک-والاس (۱۹۵۹) و مقیاس نارسایی هیجانی تورنتو (۱۹۸۶) را تکمیل نمودند. نتایج حاصل از آزمون های آماری همبستگی و تحلیل رگرسیون نشان داد بین تعارضات زناشویی و نارسایی هیجانی ارتباط معکوس ومعناداری در سطح ۰۱/۰ وجود دارد. هر چه نمره نارسایی هیجانی افزایش یابد، نمره تعارضات زناشویی کاهش یا به عبارتی تعارضات زناشویی افزایش خواهد یافت . نتیجه گیری پژوهش نشان داد که نارسایی هیجانی توانست تعارضات زناشویی را مورد پیش بینی قرار دهد.

Authors

ناهید کولیوند

کارشناس ارشد رشته روانشناسی عمومی ، دانشکده غیرانتفاعی _غیر دولتی رفاه، تهران، ایران،