نظریه نظام های جهانی یک رویکرد علمی تک رشته ای و کلان درباره تاریخ جهان و دگرگونی اجتماعی است که به
نظام جهانی به عنوان واحد اصلی تحولات تاریخی تاکید می کند. مقصود از جهانی (world) در این رویکرد، کره زمین و یا کل جهان نیست؛ بلکه «نظام جهانی» یک واحد تحلیلی متشکل از جمع کثیری از انسان ها در گستره جغرافیایی وسیع با محوریت یک نظام تقسیم کار است. بنابراین، برخلاف نظریه های رایج در علوم اجتماعی، دولت، جامعه یا یک صورتبندی اجتماعی را به عنوان واحد تحلیل در نظر نمی گیرد. در ذیل این رویکرد تحلیلی چندین نظریه مختلف ارائه شده است. به گفته والرشتاین، این تلقی که رویکرد تحلیلی
نظام جهانی یک مکتب یا نظریه ذیل علوم اجتماعی رایج می باشد، نادرست است. بلکه، این یک نگاه تک رشته ای جایگزین علوم اجتماعی فعلی است. از مشهورترین توسعه دهندگان این رویکرد امانوئل والرشتاین، سمیر امین، جیووانی آریگی، ژانت ابولغود، فرنان برودل، آندره گوندر فرانک، ویلیام هاردی مک نیل و آندری کاراطایف هستند، که اغلب دیدگاه های چپ و ضدکاپیتالیستی دارند. از نظر وی عنصر اساسی پیشرفت و ارتقای یک کشور نیمه پیرامونی در اختیار داشتن بازار بزرگ است که بتواند کاربرد فن آوری پیشرفته را توجیه کند. وی سود حاصله از جهانی شدن به نفع نظام سرمایه داری غرب می داند و این نظر را مطرح می نماید که کشورهای جنوب نه تنها به برابری جهان سرمایه داری نزدیک نمی شوند، بلکه به نفع وضع موجود، ضعیف تر هم می گردند .او معتقد است که موقعیت دولت ها در مرکز و پیرامون
نظام جهانی متفاوت است و این موقعیت متفاوت ناشی از نقش متفاوت آنها در اقتصاد جهانی است که به تمایزات اقتصادی اجتماعی و سیاسی میان آنها منجر می شود.