نهاد
آموزش و پرورش در کنار چهار نهاد دیگر (دین، خانواده، اقتصاد و سیاست) پنج نهاد اصلی و عمده در هر جامعه ای محسوب می شوند. در این میان نهاد
آموزش و پرورش رسالت خطیر انتقال فرهنگ، معارف و دانش ها و نیز ارزش های دینی و اخلاقی و معنوی و نیز آموزش مهارت های زندگی اجتماعی را به نسل های مختلف را در یک فرایند بلند مدت بر عهده دارد. در طی این فرایند این نهاد ممکن است با چالش های درونی و بیرونی متعددی مواجه شود. یکی از این چالش ها،
آسیب های اجتماعی است. طرح مساله
آسیب های اجتماعی و ضرورت پیشگیری از آن امری اجتناب ناپذیر، عقلانی، منطقی و آیندنگرانه است و مجموعه فرهنگیان اعم از کارشناسان، معلمان، مشاوران و مربیان و... نمی توانند نسبت به این موضوع بی تفاوت باشند. لذا ضرورت فراوانی وجود دارد که به امر
آسیب های اجتماعی و پیشگیری از آن با نگاهی علمی، پژوهشی، دلسوزانه پرداخته شود. مطالعه
آسیب های اجتماعی اعم ازنابهنجاری ها وانحرافات اجتماعی یکی از مهمترین موضوعات مورد بحث جامعه شناسی است. اگر چه مساله نابهنجاری امری نسبی است وا ز جامعه ای به جامعه دیگر متفاوت است. اما آنچه که در این مبحث مطرح می باشد این است که چه عوا ملی
آسیب های اجتماعی را کاهش یا افزایش می دهد و به بیانی دیگر چگونه می توان
آسیب های اجتماعی را در بین
دانش آموزان کنترل نمود؟باید بپذیریم آموزش وپرورش به عنوان اصلی ترین نهاد اجتماعی بیشترین تاثیر تربیتی را بر روی یکایک افراد جامعه دارد به شرطی که به موقع و به جا، بتواند کارکرد جامعه پذیری و در کنار آن پیش گیری از
آسیب های اجتماعی را فاقد هیچ وقفه و خللی به شکلی مطلوب و مناسب به انجام رساند.هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش
آموزش و پرورش و
معلم در کنترل یا کاهش
آسیب های اجتماعی دانش آموزان می باشد و در نهایت به ارائه راهکار ها و راه حل های مورد نیاز در رفع آسیب ها می پردازیم.