بنیادهای شناختشناسی و روششناسی نظریههای پستمدرن در جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک
Publish place: Human Geography Research، Vol: 43، Issue: 3
Publish Year: 1390
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: Persian
View: 59
This Paper With 22 Page And PDF Format Ready To Download
- Certificate
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_JHGR-43-3_003
تاریخ نمایه سازی: 10 آبان 1402
Abstract:
از اواخر دههی ۱۹۹۰ نسل جدیدی از نظریهها با نام جغرافیای سیاسی پستمدرن و ژئوپلیتیک انتقادی در جغرافیای سیاسی پدیدار شدند که به تعبیر ریچارد مویر، درک آنها در تمایز با نظریههای کلاسیک این رشته، مستلزم فهم تحولات فکری فلسفی اواخر قرن بیستم است. بنیادهای روششناسی و شناختشناسی نظریههای جغرافیای سیاسی پستمدرن و ژئوپلیتیک انتقادی را میتوان در پنج تحول فکری فلسفی اواخر قرن بیستم؛ یعنی ساختگرایی، پساساختگرایی، پسامارکسیسم، فمینیسم و پستمدرنیسم ردیابی کرد. حمله علیه پوزیتیویسم و واقعیتهای قابل مشاهده، تاکید بر ماهیت متمایز علوم اجتماعی از حیث شناخت پدیدهها و واقعیتها، گفتمانی پنداشتن واقعیتهای انسانی و اجتماعی، پردهبرداشتن از رابطهی دانش و قدرت در نظریههای کلاسیک و شالودهشکنی گفتمانها، از وجوه مشترک این تحولات فکری فلسفی است. به نظر میرسد، درک نظریههای جغرافیای سیاسی پستمدرن و ژئوپلیتیک انتقادی مستلزم شناخت این تحولات است. نتایج علمی این تحولات در زمینههای روششناسی، ظهور روشهای جانشین بهجای روش پوزیتیویستی بوده است. از مهمترین این روشها، روش هرمنوتیک است که در سطوح مختلف خود تبیینگر نظریههای جدید مطرح شده در زمینهی دانش جغرافیای سیاسی و همچنین ژئوپلیتیک است. در روش هرمنوتیک ماهیت کاملا عینی پدیدهها انکار میشود و بر همین اساس نظریههای جدیدی خلق میشوند که با نظریههای کلاسیک دانش جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک سراسر متفاوت هستند.
Keywords:
Authors
رسول افضلی
دانشیار دانشکده جغرافیا، دانشگاه تهران
علی امیری
دانشجوی دکترای جغرافیای سیاسی، دانشگاه تهران