کاربرد نظریه روح معنا در علم اصول فقه
Publish place: Nour almostfa، Vol: 7، Issue: 13
Publish Year: 1400
Type: Journal paper
Language: Persian
View: 84
این Paper فقط به صورت چکیده توسط دبیرخانه ارسال شده است و فایل کامل قابل دریافت نیست. برای یافتن Papers دارای فایل کامل، از بخش [جستجوی مقالات فارسی] اقدام فرمایید.
نسخه کامل این Paper ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد
- Certificate
- I'm the author of the paper
Export:
Document National Code:
JR_JNOA-7-13_007
Index date: 2 December 2023
کاربرد نظریه روح معنا در علم اصول فقه abstract
یکی از نظریات مطرح شده از جانب علما برای حل مشکلات علمی در گستره معانی حقیقی نظریه روح معنا است. این دیدگاه که نخستین بار غزالی آن را طرح کرده است پس از او در آثار بزرگان فرهنگ اسلامی تا روزگار ما پیوسته مطرح بوده است. به ویژه بزرگانی چون ملاصدرا، فیض کاشانی و علامه طباطبایی از آن سخن گفته اند. درباره واژه های متشابه قرآن چهار دیدگاه اصلی وجود دارد: دیدگاه اهل ظاهر، نظریه اشتراک لفظی، نظریه حقیقت و مجاز و نظریه روح معنا. طبق نظریه روح معنا، الفاظ بر ارواح معانی وضع شده اند و خصوصیات مصادیق در معنای آنها در نظر گرفته نشده است. از این رو کاربرد آنها می تواند در مصادیق معقول نیز حقیقی باشد. بنابراین الفاظ متشابهی که در قرآن به کار رفته اند در مصادیق مجرد و معقول به نحو حقیقی و نه مجازی استعمال شده اند. آنچه در این پژوهش به آن پرداخته شده است. کاربرد این نظریه در علم اصول فقه و طریقه استعمال آن در این علم است. به طور مشخص در مباحث وضع در قسم الفاظ علم اصول پیرامون حالات وضع و اقسام آن و ارتباط وضع و موضوع له به بحث پرداخته شده است. این پژوهش به بررسی حالات قبول و عدم قبول این نظریه در علم اصول فقه و نتایج آن از دیدگاه اصولیان می پردازد. با توجه به یافته های این پژوهش نمی توان نظریه روح معنا را در علم اصول پذیرفت اگر چه که پذیرش آن در علوم دیگر چون حکمت و تفسیر برای برطرف نمودن اشکالاتی که در عدم پذیرفتن این نظریه وجود دارد بسیار راهگشا است.
کاربرد نظریه روح معنا در علم اصول فقه Keywords: