شرح و ارزیابی رویکرد ضدافلاطونی گادامر در رابطه با میمه سیس
Publish place: Metaphysics، Vol: 15، Issue: 35
Publish Year: 1402
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: Persian
View: 68
This Paper With 17 Page And PDF Format Ready To Download
- Certificate
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_MPHU-15-35_007
تاریخ نمایه سازی: 15 آذر 1402
Abstract:
یکی از کهن ترین نظریه ها درباره سرشت هنر، نظریه «تقلید» (هنر به منزله تقلید طبیعت) است. نخستین بار افلاطون مبانی نظری این نظریه را ازحیث فلسفی بررسی کرد. آنچه در موضع افلاطونی درخصوص ماهیت میمه سیس محوریت دارد، فاصله وجودی میان اصل و روگرفت است. این رویکرد در تاریخ فلسفه موجب واکنش های متفاوتی شده است. هانس گئورگ گادامر در دوره معاصر، به تاسی از مبانی هرمنوتیک فلسفی خودش به ارزیابی مسئله میمه سیس و رویکرد افلاطونی پرداخته است. او برخلاف افلاطون، حیث وجودی و معرفتی روگرفت را در نسبت با اصل در مرتبه نازلی قرار نمی دهد؛ بلکه به باور او، خود روگرفت ازحیث «سرشاری و فزونی در وجود» و بازنمایی «معنا» می تواند نقش اصل را بازی کند. برپایه این نگرش، ما به جای اینکه روگرفت را براساس اصل بسنجیم، این خود روگرفت است که می تواند بینش ما را نسبت به اصل (یا واقعیت) و حتی خودمان هم متحول سازد. براین اساس، اثر هنری، حتی اگر روگرفت چیزی هم باشد، باز می تواند موجب «بازشناسی» شود. در نوشتار حاضر ضمن شرح موضع ضدافلاطونی گادامر درخصوص رابطه اصل و روگرفت در حوزه هنر، با تکیه بر برخی از آثار مرتبط او، به ارزیابی نگرش او پرداخته می شود و نشان داده می شود که او باوجود تاکیدش بر نقش مستقل روگرفت، گهگاهی ناخواسته به همان موضع افلاطونی بازمی گردد.
Authors
عبدالله امینی
استادیار فلسفه، گروه علوم تربیتی، دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه کردستان، ایران
مراجع و منابع این Paper:
لیست زیر مراجع و منابع استفاده شده در این Paper را نمایش می دهد. این مراجع به صورت کاملا ماشینی و بر اساس هوش مصنوعی استخراج شده اند و لذا ممکن است دارای اشکالاتی باشند که به مرور زمان دقت استخراج این محتوا افزایش می یابد. مراجعی که مقالات مربوط به آنها در سیویلیکا نمایه شده و پیدا شده اند، به خود Paper لینک شده اند :