امروزه اصلیترین معیار تعیین جایگاه علمی کشورها، میزان مشارکت در تولید علم، فناوری و نوآوری و نقشی است که آن کشور در روند توسعة علمی جهانی ایفا مینماید. توسعه مبتنی بر دانایی مستلزم فراهم ساختن زمینه های رشد و ارتقای دانش در مراکز علمی و پژوهشی کشور و تبدیل یافته های پژوهشی به محصولات و روشهای جدید است.
از مراکز پژوهشی تحقیقاتی و دانشگاه های کشور انتظار می رود به میزان قابل توجهی به رشد اقتصادی، امنیت ملی،
تحقیق و توسعه و به طور کلی حل مشکلات جامعه یاری رسانند. لذا میزان واحدهای پژوهشی فعال موجود در هر کشور یکی از شاخصهای مهم ارزیابی وضعیت پژوهشی آن کشور می باشد. نگاهی به گذشته نشان میدهد که با پیشرفت جوامع و گذر از جامعه سنتی به جامعه صنعتی، فرایند
پژوهش هم از حیطة فعالیتهای متفرقه و پراکنده خارج شده و شکل نهادی و قانونی گرفته است که این شکل را امروزه در قالب نهادهایی همچون دانشگاهها، مؤسسات پژوهشی، مراکز تحقیق و توسعه(R&D)، کانونهای تفکر، پارکهای علمی- تحقیقاتی و مراکز رشد، انجمنهای علمی و قطبهای علمی میبینیم. در این مقاله سعی شده، ضمن نگرشی به تاریخچه و روند رشد این واحدها، به نقش
تحقیق و توسعه در برنامه ریزی، ضرورت ارتباط میان دانشگاه ها و مراکز پژوهشی، شاخص های تحقیق و توسعه، اشاره گردد و نهایتاً مدلی برای اندازه گیری توان تحقیقاتی کشور ارائه شود.