چرا علم مناظر در نقاشی ایرانی سده های هفتم تا نهم قمری به پرسپکتیو راه نبرد؟
Publish place: Journal for the History of Science، Vol: 20، Issue: 1
Publish Year: 1401
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: Persian
View: 93
This Paper With 49 Page And PDF Format Ready To Download
- Certificate
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_JIHS-20-1_003
تاریخ نمایه سازی: 10 بهمن 1402
Abstract:
نقاشی ایرانی با همه دیرینگی هایش، در سده هفتم هجری به صورت بندی تازه ی از بازنمایی رسید. در آن دوره، هنرمندان ایرانی از آزمون ها و دستاوردهای گذشته، سبک تازه ای در تراز جهانی پدید آوردند و آن را تا سده دهم هجری هم چنان در اوج نگاه داشتند. یکی از ویژگی های نقاشی ایرانی در سده های ۷-۹ق، تلاش برای فراروی از محدودیت های بازنمایی ژرفا بر سطح دوبعدی است. دستاورد این تکاپوها، بازنمایی بعد سوم چیزها به گونه ای پراکنده بود. در نقاشی این دوره، بازنمایی بعد سوم چیزها در چارچوب یک نظام منسجم ژرفانمایی با هدف سازماندهی فضای تصویر به نمایش درنمی آید. از آنجا که چارچوب بازنمایی بر قواعد علم مناظر استوار بود و دانشمندان این علم، جزئیات قواعد دیدن را به تفصیل در آثار خود شرح داده بودند، این پرسش به میان می آید که چرا علم مناظر در نقاشی ایرانی آن روزگار به قواعد بازنمایی پرسپکتیوی راه نبرد؟ پژوهش کنونی با فاصله گرفتن از پاسخ هایی که تاکنون به چرایی ناپیدایی پرسپکتیو داده شده، مسیر پاسخ دیگری را بر زمینه ویژگی های نورشناسی و نقاشی دنبال می کند. به لحاظ نظری، اصل واضح دیدن - پرهیز از خطای بصری به روایت علم مناظر، و پایداری فرهنگ دیداری دو پایه این بررسی است. هم چنین، علم مناظر، نقاشی و نقش طبقه های اجتماعی، زمینه های اصلی بررسی را دربر می گیرد. داده ها به شیوه کتابخانهای و آرشیوی از میان منابع علم مناظر و تحلیل بصری نقاشی ها گردآوری شده است. پژوهش با رویکرد توصیفی و تحلیل داده ها به شیوه انتقادی، در پی آن است تا میان این حوزه ها و تکاپوهای نقاشان در بازنمایی ارتباط برقرار کند. بر پایه یافته های پژوهش می توان گفت وضع علم مناظر و گفتمان های نوری در پیشبرد مسائل علمی، چیرگی نورشناسی بر نقاشی در فضای فرهنگی، محدودیت نقاشان در تبدیل تجربه ها به آموزه های نظری و ناتوانی در برانگیختن نگاه نورشناسان به چالشهای نقاشی، و خواست گروه های فرادستی مبنی بر پایداری وضع موجود، مهم ترین دلایلی است که بازگو میکند چرا نقاشی ایرانی در سدههای هفتم تا نهم از علم مناظر به پرسپکتیو به منزله یک نظام منسجم بازنمایی راه نبرد.
Keywords:
Authors
مریم کشمیری
استادیار گروه نقاشی، دانشکده هنر، دانشگاه الزهرا، تهران، ایران
مراجع و منابع این Paper:
لیست زیر مراجع و منابع استفاده شده در این Paper را نمایش می دهد. این مراجع به صورت کاملا ماشینی و بر اساس هوش مصنوعی استخراج شده اند و لذا ممکن است دارای اشکالاتی باشند که به مرور زمان دقت استخراج این محتوا افزایش می یابد. مراجعی که مقالات مربوط به آنها در سیویلیکا نمایه شده و پیدا شده اند، به خود Paper لینک شده اند :