بررسی و تحلیل دلیل کشتن داریوش سوم هخامنشی(براساس نظریه فرهنگی میشل فوکو)
Publish place: The journal of The Iranian study، Vol: 23، Issue: 45
Publish Year: 1403
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: Persian
View: 32
This Paper With 18 Page And PDF Format Ready To Download
- Certificate
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_JISUK-23-45_013
تاریخ نمایه سازی: 29 خرداد 1403
Abstract:
داریوش سوم(۳۳۶-۳۳۰ ق.م) آخرین شاه هخامنشی می باشد که دوره حکومت وی مصادف شد با حمله اسکندر مقدونی. داریوش نتوانست جلوی لشکر مقدونی یونانی را بگیرد و سرانجام در زمان این شاه سلسله هخامنشی منقرض شد. خود داریوش نیز بعد از فرار های مکرر از جلوی سپاه اسکندر، سرانجام توسط بسوس ساتراپ باکتریا(بلخ) و طرفداران پارسی او کشته می شود. روش تحقیق در این پژوهش به صورت توصیفی، تحلیلی و استفاده از منابع و مآخذ معتبر تاریخی می باشد. در این پژوهش فرض بر این می باشد که داریوش در مقابله با اسکندر و لشکر او دچار اشتباهات سیاسی و نظامی متعدد شده و در نبرد ها به جای اینکه جهت افزایش روحیه لشکریان خود مقاومت نماید، پا به فرار می گذاشت. بنابراین مشروعیت خود را در میان بسیاری از پارسیان از دست داد و آنها به فکر چاره می افتند. سرانجام بسوس و یارانش جهت نجات سلسله هخامنشی ابتدا داریوش را از سلطنت خلع نموده و دستگیر می نمایند و چون داریوش تلاش نمود خود را به اسکندر تحویل دهد، جهت جلوگیری از اسارت داریوش و بر باد رفتن آبرو و شان سلسله هخامنشی، مجبور به کشتن وی می شوند. بنابراین با توجه به نظریه فرهنگی میشل فوکو، داریوش که در ابتدا به خاطر شجاعت و لیاقت خود به پادشاهی انتخاب گردید، بعد از فرار های متعدد در نبرد ها،مشروعیت خود را نزد یاران خود از دست داده و کشته می شود.
Keywords:
Authors
کریم گلشنی راد
گروه تاریخ-دانشکده ادبیات و علوم انسانی-دانشگاه لرستان-خرم اباد-ایران