رهیافت ساختارگرایی در باستان شناسی و کاربرد آن در تحلیل مواد فرهنگی بر جای مانده از گذشته

Publish Year: 1403
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: Persian
View: 15

نسخه کامل این Paper ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

JR_IJART-14-1_002

تاریخ نمایه سازی: 19 تیر 1403

Abstract:

هدف- علم باستان شناسی به عنوان مطالعاتی که همواره به دنبال کشف حقایق گذشته بوده؛ شناخته می شود. امر کشف حقیقت به منظور بازسازی تاریخ و فرهنگ در باستان شناسی با بهره گیری از داده های مادی بر جای مانده از گذشته صورت می گیرد. این آثار به عنوان نشانه هایی از گذشته بیانگر افکار مردمانی بوده که آن ها را ساخته و مورد استفاده قرار داده اند. گروهی از مواد فرهنگی به دست آمده از محوطه های باستانی به صورت نمادین در بین مردمان گذشته مورد استفاده قرار می گرفته و استفاده از روش های تجربی و آزمایشگاهی در اکثر مواقع امکان رسیدن به پاسخ در ارتباط با این گروه از آثار را ندارند و همچنین غالب مطالعاتی که تا به امروز بر روی این گروه از آثار انجام شده وجه علمی نداشته و عمدتا به صورت درک شهودی باستان شناس از آثار بوده و هیچ پایه علمی ندارند. در پژوهش حاضر سعی خواهد شد تا رهیافت باستان شناسی ساختارگرایانه که یکی از رهیافت های رایج در باستان شناسی شناختی و روندگرا در دنیا بوده معرفی و تببین شود و شیوه ها و اصول کاربرد آن در تحلیل مواد فرهنگی نمادین شرح داده شود. این روش تا به امروز آن گونه که باید در باستان شناسی ایران تبیین و مورد استفاده قرار نگرفته است. لذا به عنوان یکی از رهیافت های علمی در تفسیر داده های نمادین در باستان شناسی، معرفی و تبیین آن ضروری و راهگشا خواهد بود. روش پژوهش- به منظور دست یابی به اهداف مورد نظر سعی گردیده است تا با مطالعه و تجزیه و تحلیل مکاتب ساختارگرایی در زبان شناسی و همچنین انسان شناسی و شناخت قواعد و اصول ساختارگرایی در این مکاتب به راهکارهایی قابل استفاده در باستان شناسی به منظور تحلیل گروه خاصی از مواد فرهنگی باقی مانده از گذشته دست یابیم . فلذا این پژوهش از نوع کاربردی با ماهیت تحقیقات توسعه ای بوده که رویکرد استراتژیک دارد. از طرفی اطلاعات و داده های پایه ای این پژوهش از طریق مطالعات کتابخانه ای گردآوری شده است. نتیجه گیری- با توجه به این که ساختارگرایی از زبان شناسی ریشه گرفته و در انسان شناسی توسط لوی استروس قوام پیدا کرده است؛ لذا با بررسی آن در این دو مکتب اصول چهارگانه ای آشکار گردید که با استفاده از آن ها می توان اقدام به تحلیل مواد فرهنگی باستان شناسانه کرد. این اصول و شاخصه ها بدین قرار هستند: ۱- تعریف مجموعه به هم پیوسته با ویژگی همزمانی اعضای آن، ۲-توصیف مواد و داده های فرهنگی این مجموعه، ۳- بهره گیری از تضادها و دوگانگی ها به منظور رسیدن به معنا و ۴- استفاده از اصول همنشینی و جانشینی در ساختارهای تعریف شده از مواد وداده های فرهنگی. با به کارگیری این مراحل به صورت منفرد و یا به صورت همزمان با هم، این امکان برای باستان شناس فراهم می آید تا به ادراکی از حقیقت مواد فرهنگی برجای مانده از گذشته و باورهای مردمان گذشته دست یابد. به این ترتیب باستان شناس با به کار گیری این مراحل از ساختارگرایی در باستان شناسی بهره خواهد گرفت.

Authors

محمدحسن سالک اکبری

گروه باستان شناسی، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه بوعلی سینا، همدان، ایران

عباس مترجم

گروه آموزشی باستان شناسی ، دانشکده هنر و معماری ، دانشگاه بوعلی سینا ، همدان -ایران