بررسی ماهیت مرگ از دیدگاه متکلمین و فلاسفه اسلامی

اساسی ترین نکته در باب کشف حقیقت مرگ، بررسی درباره حقیقت انسان است. انسانی که واقعه مرگبر روی او واقع می شود. همین نکته باعث شد، تا متکلمین و فلاسفه اسلامی در ابتدا اندیشه های خود را پیرامون حقیقت انسان مطرح کنند. متکلمین اسلامی درباره حقیقت انسان هم رای نیستند، چرا که جمهور آنها حقیقت انسان را جسم می پنداشتند، اما در اینکه کدام بخش از اعضاء بدن انسان، حقیقت او را تشکیل می دهد، اختلاف نظر داشتند، و برخی دیگر آن را مرکب از بدن و نفس دانسته اند. به گونه ای که هیچ یک از آن دو جداگانه نمی توانند مصداق انسان باشند. همین اندیشه متکلمین در مورد انسان باعث شد تا آنها درمورد حقیقت مرگ نیز اندیشه متفاوتی ارائه دهند، «حقیقت مرگ انعدام نفس با موت بدن است، نفس با موت بدن از بین می رود و بعدا باز می گردد» و این قول متکلمین غالبا متعلق به کسانی است که اعاده معدوم را جایز می دانند. اما جمهور حکما درباره حقیقت انسان هم عقیده اند. «تمام حقیقت انسان، همان نفس مجرد ناطقه اوست که جسم است و نه جسمانی و بدن صرفا آلت تحصیل کمالات است». این اتفاق نظر حکما درباره انسان باعث شده تا آنان درباره حقیقت مرگ نیز به وحدت نظر برسند« مرگی که اتفاق می افتد مربوط به بدن است و نه نفس، و علت مرگ بدن نیز، قطع علاقه نفس از بدن و یا نزع روح از بدن و ... می باشد».

Keywords:

حقیقت مرگ , حقیقت انسان , فلاسفه , متکلمین.