Existence, Its Levels, and the Significance of Human Understanding
This Preprint With 11 Page And PDF Format Ready To Download
- Certificate
- I'm the author of the paper
Export:
Document National Code:
Index date: 4 August 2024
Existence, Its Levels, and the Significance of Human Understanding abstract
Existence, Its Levels, and the Significance of Human Understanding Keywords:
Existence, Its Levels, and the Significance of Human Understanding authors
محقق فلسفه و منطق
مقدمه/پیشینه تحقیق
تجربه وجودی و تعامل موجودات زنده با محیط پیرامونشان یکی از موضوعات اساسی در علوم و فلسفه است. از دیدگاه علمی، موجودات زنده بر اساس ساختار مغزی و سیستم عصبی شان، احساسات اولیه ای مانند درد، خوشایندی، و گرسنگی را تجربه می کنند که این احساسات به آن ها کمک می کند تا با محیط خود تعامل داشته باشند. از دیدگاه فلسفی، احساس وجودی خود و محیط پیرامون، اساسی ترین تجربه ای است که موجودات زنده باید آن را تجربه کنند. این مقاله با بررسی این دیدگاه ها، به تحلیل و تبیین نظریه های وجودی می پردازد و تفاوت های اساسی بین وجود و عدم را مورد بحث قرار می دهد. در نهایت، با ارائه چهار دسته بندی کلی از وجود، ویژگی ها و خصوصیات هر دسته بندی را بررسی می کند و نشان می دهد که انسان ها به دلیل داشتن عقل و خیال، توانایی درک و تحلیل مفاهیم کلی و جزئی را دارند که این توانایی ها به آن ها کمک می کند تا نیازهای زیستی و اجتماعی خود را برآورده کنند. این مقدمه به خواننده کمک می کند تا با زمینه و هدف کلی مقاله آشنا شود و به درک بهتری از مفاهیم مطرح شده در ادامه مقاله برسد.
نتیجه گیری
تفکر علمی و فلسفی نشان می دهد که موجودات زنده از ابتدا باید احساس وجودی خود و وجود محیط پیرامون خود را تجربه کنند. از نظر علمی، با ساختار مغزی و سیستم عصبی شان، ابتدا احساسات و حس های اولیه مانند درد، خوشایندی، گرسنگی و ... را تجربه می کنند. این حس های اولیه به آن ها کمک می کند که به محیط خود واکنش نشان دهند و با آن تعامل داشته باشند.از دیدگاه فلسفی و تفکری، وجود خود (بودن) یک تجربه اولیه و اساسی است که همه موجودات زنده باید آن را تجربه کنند. به عبارت دیگر، موجودات زنده از ابتدا باید احساس کنند که وجود دارند و این وجود داشتن، اساسی ترین تجربه آن هاست که بر تمامی تجربیات و تفکرات آن ها تاثیر می گذارد.در نهایت، این تجربیات اولیه و همزمانی آن ها به یکدیگر، در نظریه وجودی موجودات زنده با هم تلاقی می شوند و تجربه وجود و تعامل با محیط پیرامون به طور همزمان اتفاق می افتد، بدون اینکه بتوانیم دقیقا فاصله زمانی بین آن ها را مشخص کنیم.به عنوان انسان، ما از ابتدا احساس می کنیم که وجود داریم، و این وجود برایمان اساسی و حقیقی است. این تجربه اولیه از وجود، ما را به درک وجود کلیتی که در آن زندگی می کنیم، می رساند. در زمینه فلسفی، این مفهوم از وجود و ارتباط ما با آن، می تواند به عنوان یک اصل بنیادین در فهم عمیق تر زندگی و وجود مورد استفاده قرار گیرد.از این نظر، شروع از بدیهیات و واقعیات موجود، برای ما رسیدن به درکی عمیق تر از خودمان و وجودمان بسیار مفید و اساسی است.
مراجع و منابع این Preprint: