دوگانه موسیقایی / فراموسیقایی در پژوهش های قوم موسیقی شناسی قرن بیستم
Publish place: The 6th International Conference and the 7th National Conference on Civil Engineering, Architecture, Art and Urban Design
Publish Year: 1403
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 64
This Paper With 5 Page And PDF Format Ready To Download
- Certificate
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
ICCACS06_270
تاریخ نمایه سازی: 15 مرداد 1403
Abstract:
دوگانه فنی » _موسیقایی /« فرهنگی _ فراموسیقایی در ماهیت یک موسیقی نهفته است . با یک بازنگری تاریخی ، متوجه می شویم که این دوگانه نهفته در موسیقی همواره توسط قومموسیقی شناسان درک می شده است اما درباره اینکه به هر سویه این دوگانه چه میزان بهاء داده شده، تاریخ مطالعات قوم موسیقی شناسی حائز دگرگونی هایی است . پژوهش حاضر از منظر ماهیت ، کیفی و بر اساس روش، توصیفی -تحلیلی است و اطلاعات آن با مطالعه اسناد کتابخانه ای جمع آوری شدهاند. این مقاله به دنبال تبیین جهت گیری های مطالعاتی باالفعل و باالقوه قومموسیقی شناسان قرن بیستم نسبت به این دوگانه است . رهیافت حاصل نشان داد مطالعات دوران موسیقی شناسی تطبیقی ، تا حدود بسیار زیادی منطبق بر فهم عناصر عناصر فنی - »موسیقایی « بوده است . شالوده تفکر این موسیقی شناسها، منطبق بر دو نحله انسانشناسی یعنی تکامل گرایی فرهنگی و اشاعه گرایی است . مبانی فکری تکامل گرایی فرهنگی ، جامعه را متشکل از نظامهای منسجم می داند، لذا موسیقی به عنوان یک جزء از این کلیت ارتباطی تنگاتنگ با دیگر اجزای بستر فرهنگی اش داراست . منطبق بر اشاعه گرایی ، فرهنگ یک کلیت نامنسجم از حیث خاستگاه است و یک ویژگی »موسیقایی «، یا محصول فرهنگ خودی است یا از نقطه ای دیگر به آنجا اشاعه پیدا کرده است . این نگرش ممکن است عاملی فرهنگی را دلیل انتقال و جابه جایی و اشاعه یک ویژگی »موسیقایی « بداند. با این حال شی ءانگاری موسیقی ، که تفکر بنیادی موسیقی شناسان تطبیقی بود، مانع از بهره وری کامل از این دو نحله فکری می شد. به علاوه رویکرد »پشت میزنشینی « این موسیقی شناسان و نیز تمرکز بر درک شباهت های عناصر فنی - آکوستیکی منجر به غفلت آنها از شناخت بستر فرهنگی می شد. پس از ظهور اندیشه فرآیندانگاری موسیقی در مطالعات این رشته ، روشهایی در دستور کار قرار گرفتند تا چگونگی و چرایی فراموسیقایی ها ادراک شوند و رسیدن به این مهم را در گرو قومنگاری های دقیق و مفصل می دانستند. این قوم موسیقی شناسها، منطبق بر نحله کارکردگرایی ساختاری ، یک نظام موسیقایی را به طور پیش فرض، پیوندخورده و درتعامل با دیگر ارکان و نظامهای فرهنگی می دانستند. هرچند که در ابتدای ظهور این رویه ، نوعی توازن و تعادل در پرداختن به هریک از سویه های این دوگانه مقصود بود اما جریاناتی ، به نحوی افراطی سویه فرهنگی - فراموسیقایی را در ارجحیت دانستند.
Keywords:
Authors
محمدعارف دادگر
دانشجوی کارشناسیارشد اتنوموزیکولوژی، دانشکده موسیقی، دانشکدگان هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، تهران، تهران، ایران