انسان در آغاز تمدن به شکلی بسیار ساده به آموزش و پرورش فرزندان خود می پرداخت. بزرگترها به صورت عملی به پرورش کوچکترها می پرداختند و آنان را برای شایستگی عضویت در جامعه آماده می ساختند. این آمادگی از راه تجربه، تقلید و پیروی از دیگران و مشارکت فعال در کارهای زندگی حاصل می آمد. مدیریت و رهبری در سطح مدارس و مدیریت امور آموزشی در سطح شهرها و مناطق هنوز اهمیت واقعی خود را پیدا نکرده و از این رو مسائل و مشکلات مدیریت آموزش و پرورش در کشور ما چندان مورد توجه و مطالعه قرار نگرفته است. جامعه امروز جامعه سازمانی است. کودکان در سازمان هایی به نام زایشگاه به دنیا می آیند، بیشتر سالهای رشد و پرورش خود را در سازمان هایی به نام مدرسه می گذرانند و پس از فراغت از مدرسه، اغلب آنان به نحوی از انحاء در سازمانهای دولتی، صنعتی، تجاری یا آموزشی مشغول کار می شوند. امروزه، بخش عمده زندگی ما در سازمانها یا در ارتباط با سازمانها سپری می شود. در یکی کار می کنیم و از خدمات و تولیدات سازمان های دیگر بهره مند می شویم. بعضی از آنها بزرگ و پیچیده اند نظیر سازمانهای دولتی، صنعتی، دانشگاه ها و بعضی دیگر کوچک و ساده اند، نظیر شرکتهای خصوصی و انجمن های دانشجوئی.