نقش استراتژی های یادگیری فعال بر بهبود کارکردهای شناختی کودکان

در عصر حاضر، سیستم های آموزشی به دنبال روش هایی هستند که بتوانند فرآیند یادگیری را بهینه کرده و توانمندی های شناختی کودکان را تقویت کنند. یکی از این روش ها، یادگیری فعال است که به جای روش های سنتی تدریس، بر مشارکت فعال و تعامل کودکان با محتوای آموزشی تاکید دارد. یادگیری فعال، با استفاده از استراتژی هایی مانند کار گروهی، حل مسئله، و بحث های کلاسی، به تقویت فرآیندهای شناختی از جمله تفکر انتقادی، تحلیل و حل مسئله کمک می کند. روش های سنتی آموزش، که غالبا به شیوه های سخنرانی و انتقال یک طرفه اطلاعات محدود می شوند، نمی توانند به طور کامل نیازهای شناختی کودکان را برآورده کنند. در مقابل، یادگیری فعال با ایجاد فرصت های بیشتر برای تعامل و تجربه های عملی، می تواند به ارتقاء توانمندی های شناختی کمک کند. با توجه به تغییرات سریع در دنیای آموزشی و نیاز به بهبود کیفیت آموزش، بررسی تاثیر استراتژی های یادگیری فعال بر کارکردهای شناختی کودکان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. روش های یادگیری فعال نه تنها می توانند به ارتقاء کیفیت یادگیری کمک کنند، بلکه می توانند به کودکان کمک کنند تا مهارت های ضروری برای موفقیت در زندگی حرفه ای و شخصی خود را کسب کنند. درک و شناخت تاثیر این استراتژی ها بر بهبود کارکردهای شناختی می تواند به آموزگاران و طراحان برنامه های آموزشی کمک کند تا روش های موثرتری را برای ارتقاء یادگیری و موفقیت تحصیلی کودکان طراحی و پیاده سازی کنند. این مقاله به بررسی نقش استراتژی های یادگیری فعال در بهبود کارکردهای شناختی کودکان می پردازد. نتایج تحقیق نشان می دهد که استفاده از استراتژی های یادگیری فعال می تواند به بهبود کارکردهای شناختی و تحصیلی کودکان کمک کند و به طور کلی به ارتقاء کیفیت آموزش و یادگیری در کلاس های درس منجر شود.

Keywords:

استراتژی , یادگیری فعال , کارکردهای شناختی , کودکان , آموزگاران