معماری ایرانی به لحاظ شکلی از الگوهای متنوعی پیروی می کند که بسیاری از آنها قبل از آنکه در معماری عرضه شوند؛ در آثار هنری تجربه شدهاند. با نگاهی عمیق به این آرایه ها در آثار هنری و طرحهای معماری، رگه هایی از تصورات کیهانی سازندگان به چشم میخورد. تقسیمات «نه بخشی» شکل مربع، طرح «چهارباغ» و «چهارصفه » از مهمترین این الگوها به شمار میروند. پژوهش حاضر سعی دارد تا طرح
چهارصفه را که بیشتر با نام «چهارایوانی» معرفی و مطالعه شده است؛ مورد بررسی قرار دهد. علی رغم پژوهشهای مهم، متنوع و متعددی که در
معماری ایرانی انجام گرفته است؛ تاکنون مطالعات درخور توجه و جدی که به شناخت کامل و رسا از پلان های چهارصفه/ چهارایوان بیانجامد؛ صورت نپذیرفته و بهتبع آن، گونهشناسی دقیقی نیز از این طرح ارائه نشده است. نتایج این پژوهش که با توجه به هدف، از نوع تحقیقات بنیادی و با توجه به ماهیت و روش از نوع تحقیقات تاریخی- توصیفی است؛ آشکارا نشان میدهد که در ورود این طرح به آثار هنری و معماری، غیر از ملاحظات اقلیمی، نوعی جهانبینی کهن نیز تاثیر داشته است .تقسیم چهاربخشی جهان در کیهانشناسی سنتی از یک سو و از سویی دیگر، تصورات کهنی که زمین را به چهارتاقی تشبیه کرده و در عین توجه به چهارسو به مرکز، گرایش ویژهای داشته است؛ در شکلگیری و رونق این طرح و طرح های مشابه موثر بوده اند. طرح
چهارصفه که بهخوبی با
معماری ایرانی منطبق شده بود؛ علاوه برآنکه به کارکردهای گوناگون پاسخ مناسب دادهاست؛ نیازهای اقلیمی و محیطی سازندگان را نیز به شایستگی مرتفع ساخته است. گونه شناسی این طرح را می توان در دو دستهی کلی جای داد؛ پارهای دارای میانسرا و دسته ای دیگر، فاقد میانسرا هستند. گروه اول در یک استاندارد مشخص، از ابتدای شکلگیری تا سدههای اخیر در پلانهای موسوم به چهارایوانی پایدار مانده اند و گروه دوم، خود به دو نوع مشخص تقسیم میشوند؛ در تعدادی، طرح کلی در عدد پنج تقسیم میشود و گروهی دیگر، کالبد بنا را در تقسیم نه بخشی نمایش می دهند که با الگوی «ن هگنبد درونگرا» در تباین هستند .