نظام آموزش و پرورش مترقی و پیشرو در پی آن است بااستفاده از الگوهای تدریس فعال ، فراگیران را از حالت منفعل خارج ساخته و شرایط درگیری آنان را با موضوع درس فراهم کند و شاگرد محوری را جایگزین معلم محوری نماید . در استفاده از روش های تدریس فعال ، تنها به محتوا و دانش ارائه شده بسنده نمیشود بلکه از آن به عنووان محمل و وسیله ای برای توسعه مهارت تفکر و یادگیری در سطوح بالا هم استفاده می شود . مهارت ها و عملکردی که متاسفانه بر اساس نتایج اولیه سومین مطالع بین المللی ریاضیات و علوم در دوره ابتدایی و راهنمایی ، دانش آموزان کشور ما در مقایسه با سیار دانش آموزان کشورهای جهان از سطح و توانایی پایینی بر بنا بر این با این نگرش که مقش سنتی معلم به عنوان توزیع کننده دانش آموزان از طریق آموزش مستقیم و توضیح و سخنرانی دیگر به پایان رسیده باشد ، شایسته است که این چشم انداز بر نظام تعلیم و تربیت مستولی گردد که : چگونه دانستن ف چگونه انجام دادن ، چونهبا دیگران زیستن و چگونه شدن را یاد بگیریم و بر خود آغاز گری ، خود مشاهده گری و خود قضاوتی در باره این که چه چیزی را بیاموزیم ، چونه بیاموزیم و چرا بیاموزیم تاکید داشته باشیم تا به این وسیله فراگیر به کمک معلم خود بتواند یادگیری خود را تنظیم و سطح توجه اش رابه طور ارادی نمایان و در جریان یادگیری ، اعمال خود را کنترل کند ، تااز این طریق تفکر انتقادی و منطقی و خلاقیت در او شکل گیرد . موارد فوق از جمله چشم اندازهای جهانی آموزش و پرورش عمومی در قرن ۲۱ و ایران ۱۴۰۰ می باشند( قورچیان و فضلی خانی ۱۳۷۷ جزئیات روش های تدریس ) بنا بر آنچه گفته شد اهتمام به روش های تدریس فعال در نظام های آموزشی یکی از موثرترین اقداماتی است که میتواند آموزش و پرورش فعلی را به سر منزل مقصود رهنمون گرداند . در این رابطه شناخت موانعی که در تحقق این امر خلل وارد می نماید ، یکی از ضروری ترین و اساسی ترین مواردی است که تصمیم گیرندگان این دستگاه عظیم بدان نیازمندند خوردارند( کیامنش ۱۳۷۵ – یافته های سومین مطالعه بین المللی تیمز علوم دوره ابتدائی ) .معلم بعد از پدر و مادر با نفوذترین افراد، در امر تربیت کودک و نوجوان است. دانش آموزان بویژه دانش آموزان دوره ابتدایی، شدیدا تحت تاثیر معلم خود قرار دارند و رفتار او را الگو قرار می دهند. معلم با روح و جان دانش آموز سر و کار دارد و به همین جهت به عنوان یک الگوی محبوب و مطاع پذیرفته می شود. دانش آموزان همه اعمال و رفتار معلمان و مدیر و حتی مستخدم مدرسه را زیر نظر دارند و از طرز برخورد آموزگاران با مدیر، معلمان با یکدیگر، معلمان با خدمتکاران مدرسه و معلمان با دانش آموزان درس می گیرند(امینی،۱۳۸۷).