کهن الگوی مادر در داستان اصلی و کرم

Publish Year: 1403
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: Persian
View: 23

This Paper With 15 Page And PDF Format Ready To Download

  • Certificate
  • من نویسنده این مقاله هستم

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این Paper:

شناسه ملی سند علمی:

ADCONF05_169

تاریخ نمایه سازی: 9 مهر 1403

Abstract:

زن به عنوان ضامن تداوم جوامع متفاوت از مردان آفریده شده است. زن با ویژگی های خود جایگاه مهمی را به خود اختصاصداده و در هر فرهنگ و دوره ای نقطه کانونی زندگی را تشکیل می دهد. «امروزه مباحث مربوط به زنان در اولویت قرار دارد. زنانبه عنوان نیمی از جمعیت جامعه نقش بسیار مهم و حیاتی در سلامت روانی جامعه و خانواده دارند.» (نژاد تقی،۱۴۰۲: ۱) «مادربودن ویژگی والایی است که از زمان خلقت در دات زنان ریشه دوانده است. در هر زن ویژگی های مادری با تولد فرزندان خود رانشان می دهد. زمین برای بشربت هر چه معنی دارد مادر هم برای جوامع، همان است» (۲۰۱۶Ocakbeği: ۴۲۰). زن، از نظراساطیری معمار طبیعت است. «مادر اساطیری نه تنها نماد غالب در جهان بینی ترکان باستان است. بلکه کهن الگوی خصوصیاتملی ترکان باستان را نیز تشکیل می دهد.» (بیات، ۱۳۸۶، ۲۵). در این زمینه زنان سرمایه های ضروری و مهم جامعه هستند.عناصر کهن الگویی در حماسه ها، افسانه ها، داستان ها، اشعار رمان ها و بسیاری از محصولات فولکلور یافت می شود. در این زمینه،زنان با جنبه های مختلف، به ویژه مادری و ویژگی های قهرمانی شان دیده می شوند که نیاز به بررسی بیشتر دارد. نمادگرایی کهنالگویی نماد رایحی است که در محصولات فرهنگی جامعه ظاهر می شود و این بازتابی از ناخودآگاه است. یونگ بر اهمیت مطالعههم زمان ناخودآگاه فردی و ناخودآگاه جمعی به منظور درک روان انسان تاکید دارد. «شناخت کهن الگوها می تواند بسیار مفیدباشد؛ زیرا شکل دهنده اندیشه هایی است که ناخودآگاه جمعی را تشکیل داده اند.» (روث، ۱۳۹۲: ۱۴۰) محصولات ادبیات عامیانه،از جمله اسطوره ها، افسانه ها، افسانه های عامیانه نمونه های مهم نمادگرایی کهن الگوبی به عنوان اولین آفرینش جمعی بشریت راارائه می دهند، زیرا احساسات و افکار مشترکی که در روایات همه ملت ها دیده می شود. جهانی است. «افسانه ها که از ویژزگیبارمندی و خارق العادگی برخوردارند به عنوان یکی از انواع ادبیات عامیانه، از شکل و محتوای مخصوص به خود برخوردارند.»(بیات؛ ۱۳۹۰: ۱۶۳)

Authors

احد فرهمندی

دانشجوی ارشد ادبیات فارسی، ادبیات محض دانشگاه شهید مدنی آذربایجان

محمد پاشائی

استا د گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده علوم انسانی ، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان