فرهنگ ایران دارای مفاهیم خاصی است که تبلور آن در معماری به وضوح قابل درک است. جامعه سنتی ایران درون معنوی بوده که هم از لحاظ فیزیکیی و که ن م ظااز مل حاظ کمی و کیفی دارای هماهنگی، تناسب و کمال است. و در نتیجهمعماری از جهان بینی تام و کامل، مایه می گیرد. مفاهیم و اصول معماری در طول تاریخ با فرهنگ ایران انتقال یافته و با تبعیت از ویژگیهای محیطی و فلسفی و عامل زمان که شکل دهنده به فضاست بهره جسته است. در شکل گیری معماری ایران، نظر،جهان بینی و تفکر ارتباط بسیار نزدیک با فضا داشته است. احساس عظمت معنوی در کمال سادگی و خلوص درشکیل و ترکیب ابنیه ایران مدنظر قرار داشتته و سادگی ترکیبات این هندسه پایه ولی غنی موجب پیدایش ساختمان هایی که پیام آن با درک ویژه حسی قابلش ددره یاافست ت است و توأم با کلیتی است که کمال خود را در منظر و تصویری کاملالقاء می نماید. این جهان بینی تا اواخر دوران قاجار کمابیش با پیوستگی خاصی تداوم یافت و سیر تکاملی آن حفظ گردید. اما از ر، این عدم پیوستگی به نح ا ووا ی ب خارر زد نومراهی اقان جاگردید و با عوامل متعدد که صرفاً به جریان معماری ارتباط مستقیم نداشت، بر این گسست سایه افکند و علیرغم تلاشهای فراوان پس از آن نیز، عملاً راه به جایی نبرد.مقاله حاضر در پی بررسی این موضوع است که در پرداختن به فضاهای اجتماعی نباید الزاماً فلسفه عل مگرا و ه را الگو قرار داد، بلکه از دانفرشه،ن فگهنا و یت بکینگوالنوژی همراه با اصول فلسفی و فرهنگی ایران در چهارچوباصول خود باید بهره جست. هرجا معماری فقط برمبنای علم پیش رفت باعث سستی و ضعف گردید. اما اثری که برخوردار از روح و فرهنگ و
هویت یک سرزمین است در تجلی خود پیام آور بسیاری از عوامل محیطی پنهان جامعه بوده و در بیانی انتزاعی در ترکیبات هندسی و فضایی معماری انتقال دهنده معنویت اصالت و حقیقت وجودی خود باعث ارتقای معنوی می باشد.