چگونگی روابط بین تهران و گروه طالبان،از گذشته دور امر حیاتی و مهم بوده است، به ویژه در دو دهه اخیر و با تاکید برقدرت گیری مجددگروه طالبان در افغانستان، این موضوع، موضوعی است که مورد توجه وبحث در مجله های علمی بوده است. این مسئله روشن است که در ۳۰ گذشته نوع سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال طالبان تغییرات گسترده ای داشته است، در دهه ۱۹۹۰ جمهوری اسلامی به صورت ظاهری تلاش داشت که از این گروه دوری کند و حتی گروه ای مخالف این گروه را در افغانستان حمایت مالی و تسلیحاتی نیز می کرد، اما بعد از حضور غربی ها در این کشور این سیاست ها در پرده ای از ابهام قرار گرفت و حتی برعکس شد؛ این مسئله شهروندان افغانسات و گروه های مخالف طالبان را در این کشور در تعجب قرار داد. این مقاله با بیان این موضوعات و بررسی تغییرات و الگوهای روابط ایران و طالبان، به دنبال بررسی علمی و مستند این تغییرات در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال این گروه است. با تاکید بر اتخاذ مواضع مختلف توسط دو طرف و تاثیر آن بر روابط دو جانبه، این تحقیق به تحلیل توسعه و تغییر در روابط تهران و طالبان پرداخته است. قابل یادآوری است که این مقاله با استفاده از نظریه نو رئالیسم و روش های توصیفی و تحلیلی، الگوهای روابط ایران و طالبان در دوره های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که روابط ایران و طالبان، علی رغم تغییرات و مواضع مختلف، هیچ درگیری قابل توجهی را تجربه نکرده است و ایران توانسته است با توجه به منافع ملی و رویکردهای سیاست خارجی خود، روابط منطقی با طالبان را از همان اوایل ایجاد این گروه حفظ کند.