بیش از چندین دهه است که بیکاری و مشارکت اقتصادی به عنوان یک مشکل تکراری، مطرح است.سیاست بیکاری به عنوان اولویت اصلی طرفداران اصلاحات اقتصادی در نظر گرفته می شود. هدف اصلیمطالعه حاضر، تبیین نقش
یارانه اشتغال در مشارکت اقتصادی کشور است. از اینرو، سعی شده است،ابتدا به تبیین وضعیت
نرخ مشارکت اقتصادی و اهمیت آن پرداخته شود. سپس با معرفی طرح یارانهاشتغال، تاثیر عوامل موثر بر افزایش نرخ مشارکت توضیح داده شود. در این رویکرد، تفاوت «یارانه دستمزد» (طرحی که در حال حاضر در دست اجرا است) و «یارانه اشتغال» (طرح پیشنهاد شده در تحقیق حاضر) تمیز داده شده است. هدف از این مطالعه، افزایش رفاه جامعه با تمرکز بر بهبود مشارکتاقتصادی افراد جامعه است. از دیدگاه این تحقیق، بهره گیری از مزایای
یارانه دستمزد میتواند تبعاتمثبتی را برای مشاغل گوناگون در شرایط فعلی کشور به همراه داشته باشد. با توجه به وضعیت رکودتورمی و عدم التیام آسیب های وارده از دورهی همه گیری بیماری کرونا، اجرای طرح های مناسب باویژگیهای خاص کشور بسیار اهمیت دارد. نتایج حاصل از تخمین مدل نشان داد که تمامی متغیرهایمعنی دار به لحاظ علامت با تئوریهای اقتصادی سازگاری دارد. افزایش نسبت جمعیت زنان ۱۵ تا ۶۴سال به کل جمعیت زنان منجر به افزایش
نرخ مشارکت اقتصادی نشده است. در واقع آهنگ رشد نسبتمذکور در مقایسه با آهنگ رشد نرخ مشارکت همسو نیست. این بدان معنی است که از پتانسیل این قشردر بازار نیروی کار استفاده نشده است. افزایش نسبت جمعیت مردان ۱۵ تا ۶۴ سال به کل جمعیتمردان ارتباط مثبت و معنی داری با
نرخ مشارکت اقتصادی دارد. هر چه این نسبت افزایش یابد، احتمالافزایش مشارکت اقتصادی بیشتر خواهد بود. همچنین مشخص گردید تعداد فارغ التحصیلان در هر سال،ارتباط مثبت و معنی داری با
نرخ مشارکت اقتصادی دارد. همچنین نرخ تورم ارتباط منفی و معنی داری بانرخ مشارکت دارد. در حالیکه تعداد افراد جذب شده از طریق طرح
یارانه دستمزد ارتباط معنی داری بانرخ مشارکت اقتصادی ندارد. این طرح نتواسته است میزان مشارکت اقتصادی را افزایش دهد.