مقولتوکه ل کهیک مقوله قرآنی است در کنار بسامد بالایی که در قرآن، احادیث و روایات اسلامی دارد، در میان اهل
طریقت نیز از اهمیت زیادی برخوردار است . اعتماد،یقین ویا به صورت جامع تر »ایمان« نقش مرکزی در شکل گرفتن و پیش برد پروسه
توکل دارد. در میان اهل
طریقت به دو دیدگاه عمده در مورد
توکل برمی خوریم ؛یک عده بهره بردن از اسباب را مانع
توکل متوکل می داند و عددی گره استفاده از اسباب را عین
توکل می دانند و نفی آن را کفران نعمت پروردگار. در این میان صاحب مصباح الهدایه جانب گروه نخست را می گیرد و اسباب را سد راه رسیدن
متوکل به مطلوب می خواند. به دیدگاه کاشانی
توکل مقبول توکلی ست که بدون هیچ قید و شرط و بدون هیچ وابستگی ای انجام گیرد و
متوکل پروردگار را بر خویش وافی و کافی بداند. قشیری نیز اگرچه دیدگاه روشنی از زبان خویش در مورد بهره بردن از اسباب و نفی اسباب در
توکل ایراد نکرده است ؛ اما از بسامد بالای روایات و حکایاتی که از بزرگان
طریقت در مورد نفی اسباب در
توکل نقل کرده است ، آشکار می شود که ایشان نیز مانند هجویری بر نفی اسباب در
توکل باورمند بوده اند.