نقد و بررسی دیباچه گلستان سعدی کتاب فارسی دوازدهم متوسطه با تکیه بر دیدمان شناختی -اجتماعی آلبرت بندورا abstract
پژوهش پیش رو، به نقد و بررسی
دیباچه گلستان سعدی، مندرج در کتاب فارسی پایه دوازدهم دوره دوم متوسطه ، با رویکرد
نظریه شناختی -اجتماعی آلبرت بندورا می پردازد. هدف اصلی این مطالعه ، ارزیابی محتوا و ساختار این متن کلاسیک ، از منظر تاثیرات روانشناختی و اجتماعی آن، بر دانش آموزان است . در این پژوهش ، با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی ، مولفه های اصلی نظریه بندورا شامل یادگیری مشاهدهای، خودکارآمدی، خودتنظیمی و عاملیت انسانی در متن
دیباچه گلستان ، مورد بررسی قرار گرفته اند.یافته های این تحقیق ، نشان می دهد که مقدمه مزبور که به عنوانیکی از درسهای کتاب فارسی ۳با سرنویس ش کر نعمت در فصل ادبیات تعلیمی آمده است ، علی رغم قدمت تاریخی ، حاوی مفاهیم و آموزههایی است که با اصول تئوری شناختی -اجتماعی بندورا، همخوانی دارد. به عنوان مثال، توصیف
سعدی از تجربیات شخصی و مشاهدات خود از رفتار دیگران، نمونه ای ازیادگیری مشاهدهای است . همچنین ، تاکید بر اهمیت عمل و تلاش فردی در کسب فضایل اخلاقی ، با مفهوم خودکارآمدی بندورا مطابقت دارد. با این حال، پژوهش حاضر نشان می دهد که شیوه ارائه این متن در کتاب درسی، نیازمند بازنگر ی و تطبیق بیشتر با اصول آموزشی مدرن است . به عنوان نمونه ، افزودن فعالیت های تعاملی و پرسش های تفکربرانگیز می تواند به تقویت خودتنظیمی و عاملیت دانش آموزان کمک کند. این مطالعه با ارائه پیشنهادهایی برای بهبود شیوه تدریس و ارائه دیباچ ه
گلستان در
کتاب فارسی دوازدهم ، راهکارهایی برای افزایش اثربخشی آموزشی این متن ارزشمند ارائه می دهد.یافته های این مقاله ، می تواند راهنمای مفیدی برای معلمان زبان و ادبیات فارسی ، برنامه ریزان و مولفان کتب درسی در جهت بهرهگیری بهینه از متون کلاسیک در آموزش مدرن باشد.