بررسی تطبیقی تاثیر تفکر آرمانشهری در طراحی شهری در گذر از مدرنیسم و پست مدرنیسم abstract
آرمانشهر از گفتمان های بسیار ارزنده و مهم در اندیشه های فلسفی است که ابعاد مختلف زندگی انسان را شامل میشود. این
اندیشه از ابتدای تاریخ پدید آمده، اما امری دست نایافتنی همچون آمال و آرزو در مکانی غیر از مکان فعلی تصور میشد که
در این دنیا محقق نمی گردد، اما در قرن اخیر این اندیشه از مکانی دیگر به زمانی دیگر تغییر کرد که قابل دستیابی است،
بطوری که
آرمانشهر در همین دنیا ایجاد میگردد اما در آیندهای دورتر، نتیجه آن شد که در قرن اخیر جنبش ها و مکتب
هایی در عرصه های مختلف ظهور پیدا کرد. یکی از این عرصه ها برنامه ریزی و
طراحی شهری است، که هدف آن خلق مکانی
آرمانشهری است با توجه به دیدگاه های فلسفی و اندیشه های سیاسی زمانه. مکتب مدرن و پست مدرن از مهمترین و
فراگیرترین جنبش ها در قرن گذشته به شمار می روند، که بسیاری از معماران و شهرسازان برای طراحی های خود با توجه به
آرمان های هر جنبش برای رسیدن به آن مکان آرمانی حتی الامکان نیم نگاهی به آنها داشته اند. این پژوهش برآن است تا
تفاوت فلسفی و آرمانشهری این دو مکتب را مقایسه کند و نقش آن در جنبه های مختلف حیطه
طراحی شهری را به بحث
بگذارد. در این پژوهش از روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی و برای گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای استفاده شده
است. نتایج حاکی از آن است که الزاما همیشه ایده های آرمانشهری در رسیدن انسان به آمال و آرزوهایش نتیجه نخواهد داد
و کاستی ها و کمبودهای آن با گذر زمان بروز خواهد کرد. ایده های آرمانشهری در مباحث شهری و برنامه ریزی در دوره
مدرنیسم که تا حدودی و از برخی جهات منجر به ارتقای کیفیت معماری و شهرسازی شد اما از جهاتی نیز در ایجاد محیطی با کیفیت زیستی مطلوب موفق عمل نکرد؛ لذا در جهت اصلاح این کاستی ها نظریات پستمدرن شکل گرفت؛ اما پست مدرن
نیز دارای کاستی هایی است که نتوانسته به اهداف آرمانشهری دست پیدا کند.