مدیریت دولتی نوین کوششی جهت دستیابی به ارزش های محوری و کارایی و اثربخش در کلیه فعالیت های دولت است. این رشته نه تنها حوزه های ارائه خدمات اجتماعی و کاهش هزینه های دولتی را شامل شده، بلکه ساختارهای حاکمیتی را نیز در بر گرفته است. جهت گیری اصلی این اصلاحات در هر دو حوزه تئوری و عمل مدیریت دولتی، به سوی تئوری های مدیریت بازرگانی و نظام های بازار محور است. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر اجرای راهبرد
مدیریت دولتی نوین بر ادراک
عدالت سازمانی است.
مدیریت دولتی نوین بعنوان راهبرد تحول در بخش دولتی بررسی می شود این راهبرد از پنج ویژگی اساسی یعنی کوچکساز، مدیریت گرایی، تمرکززدایی، دیوانسالاری زدایی و خصوصی سازی تشکیل شده اند؛ در این میان
عدالت سازمانی به رفتارهای منصفانه و عادلانه سازمان ها با کارکنانشان اشاره دارد و معمولا در برگیرنده ی سه جزء متفاوت است که عبارتند از: عدالت توزیعی،
عدالت رویه ای و عدالت مراوده ای. در این پژوهش به بررسی کامل آن میپردازیم. نتایج پژوهش نشان میدهد که بکارگیری اصول
مدیریت دولتی نوین در سازمان های بخش عمومی، تاثیر منفی برادراک
عدالت سازمانی کارکنان داشته است. همچنین در ادامه نتایج بدست امده حاکی از آن است که کوچک سازی و خصوصی سازی و مدیریت گرائی تاثیر منفی بر ادراک
عدالت سازمانی داشته و تمرکززدایی و دیوانسالاریزدایی تاثیری مثبت بر ادراک
عدالت سازمانی داشته اند.