هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه
خودکارآمدی و
خلق با
شاخص توده بدنی در زنان شهر قزوین بود . روش پژوهش حاضر از نوع کاربردی و بر اساس نحوه گردآوری دادهها پیمایشی است . درواقع با توجه به اهداف، مطالعه حاضر از نوع تحقیقات توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه زنان شهر قزوین در سال ۱۴۰۲ تشکیل می دهند. از میان جامعه آماری فوق ۱۲۰ نفر از زنان بالای ۱۸ سال (۱۸ تا ۵۰ ساله ) شهر قزوین با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر پرسشنامه های
خودکارآمدی موریس (۲۰۰۱)، پرسشنامه افسردگی بک و
شاخص توده بدنی استفاده شد.. برای تجزیه وتحلیل دادهها ابتدا اطلاعات با استفاده از نرم افزار - spss۲۶ به رایانه انتقالیافت . تجزیه وتحلیل دادهها در دو بخش آمار توصیفی و آمار استنباطی انجام شد در بخش آمار توصیفی با استفاده از جدول توزیع فراوانی و میانگین و انحراف معیار به توصیف دادهها پرداخته شد و در بخش دوم با استفاده از آمار استنباطی و ضریب همبستگی پیرسون به آزمون فرضیه های پژوهش پرداخته شد. نتایج نشان می دهد که بین
خودکارآمدی و
شاخص توده بدنی ضریب همبستگی منفی معنی دار در سطح کمتر از ۱ درصد وجود دارد. با توجه به این که نمره بالا در
خودکارآمدی با نمره پایین در
شاخص توده بدنی همراه است ، می توان نتیجه گرفت که در زنان با کاهش
شاخص توده بدنی میزان
خودکارآمدی آنها افزایش می یابد. درحالی که بین
شاخص توده بدنی و وضعیت خلقی زنان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. بنابراین با توجه به نتایج پژوهش توجه و درمان مشکلات روانی علاوه بر مشکلات جسمی چاقی دارای اهمیت است . همچنین علاوه بر این آموزش فرهنگی به زنان جامعه باهدف اصلاح نگرشها و باورهای رایج پیرامون لاغری و تناسب اندام هم توصیه می گردد