این پژوهش با هدف مطالعه تطبیقی
سبک های فرزندپروری و بررسی تاثیرات آن ها بر جنبه های مختلف رشد روان شناختی، رفتاری و اجتماعی فرزندان انجام شده است.
سبک های فرزندپروری به عنوان یکی از مهم ترین عوامل تاثیرگذار بر شخصیت، رفتار، و سلامت روان فرزندان، نقش کلیدی در شکل دهی الگوهای رفتاری، هویت فردی، و تعاملات اجتماعی آن ها ایفا می کنند. این پژوهش به تحلیل چهار سبک اصلی فرزندپروری شامل سبک مقتدرانه، مستبدانه، سهل گیرانه و غافل می پردازد و مزایا و معایب هر سبک را در پرورش کودکان از منظر تاثیرات کوتاه مدت و بلندمدت بر رشد شناختی، هیجانی و مهارت های اجتماعی بررسی می کند.روش پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی بوده و داده های مورد نیاز از طریق بررسی منابع معتبر کتابخانه ای، مقالات علمی و پژوهش های پیشین جمع آوری شده است. در ابتدا، مفاهیم کلیدی و نظریه های پایه ای مرتبط با فرزندپروری، از جمله نظریه های روان شناختی مرتبط با رشد کودک و تاثیرات محیط خانواده، مورد بحث قرار گرفته اند. در ادامه، ویژگی های هر سبک فرزندپروری به تفصیل تشریح و تاثیرات آن ها بر شکل گیری ویژگی های شخصیتی، خودکنترلی، خودپنداره، و تعاملات اجتماعی فرزندان به صورت تطبیقی مورد ارزیابی قرار گرفته اند.یافته ها نشان می دهند که سبک فرزندپروری مقتدرانه، که ترکیبی از حمایت عاطفی و اعمال نظم و محدودیت های منطقی است، بیشترین تاثیر مثبت را بر رشد همه جانبه فرزندان دارد. در مقابل، سبک های
مستبدانه و غافل به دلیل عدم تعادل میان کنترل و محبت یا غفلت از نیازهای کودک، با پیامدهای منفی در زمینه های عاطفی، شناختی، و رفتاری همراه هستند. سبک سهل گیرانه نیز با فراهم کردن آزادی بیش از حد، می تواند مانع از رشد مسئولیت پذیری و توانایی های خودتنظیمی در کودکان شود.این پژوهش بر اهمیت نقش آفرینی آگاهانه والدین و مربیان در ارتقاء
سبک های فرزندپروری تاکید دارد و پیشنهاداتی را برای بهبود رویکردهای تربیتی ارائه می کند. آگاهی از نیازهای رشدی کودکان، ایجاد تعادل میان محبت و نظم، و تقویت ارتباطات مثبت خانوادگی از جمله راهکارهایی هستند که می توانند به بهبود سلامت روانی و اجتماعی کودکان کمک کنند و پایه گذار نسل هایی مسئولیت پذیر، بااعتمادبه نفس و موفق باشند. این نتایج می تواند به طور موثری به والدین، معلمان و مشاوران در توسعه راهبردهای تربیتی و تعاملات بهینه با کودکان کمک کند.