از زمان تشکیل آموزش و پرورش، به صورت رسمی در کشورها حدود یک قرن می گذرد. در طول این مدت نظام آموزشی در اثر تحولاتی که در سطح جهان رخ داده است، از مشکلات گوناگون و تضادهای پیدا کرده است و این امر اهداف، وظایف و مسئولیت های آن را پیچیده تر و اداره امور را به مراتب دشوارتر نموده است. رسالت اساسی آموزش و پرورش تربیت انسان سالم و سازنده است. بر این اساس مدیران فقط بازگوکننده بخشنامه ها و مجری آیین نامه ها و ناظر بر امور برنامه های رسمی نیستند بلکه وظیفه دارند مسائل مدرسه را در مهم اهداف متعالی تربیت، سازندگی
دانش آموزان و در نهایت موفقیت مدرسه هدایت نمایند. امروزه اهمیت و نقش آموزش و
مدیریت آموزشی در توسعه و پیشرفت موامع و سازمان ها بر کیفیت پوشیده نیست. اصولا ارتقای سطح علمی افراد و
پویایی سازمان ها و بهره گیری آنان از تازه های دانش، بدون تکیه بر آموزش و پرورش نیروهای متخصص و پویا می رود نبوده و حتی افزایش توان اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و شکوفایی سازمان های یادگیرنده منوط به بهره گیری آموزش و رویکردهای سیستم
مدیریت آموزشی می باشد. مدیریت آموزشی، در مقایسه با سایر حیطه های مدیریت، به لحاظ تاثیری که مراحل و گردش فرایندهای آموزشی بر کیفیت فارغ التحصیلانی که وارد دوره های آموزش مدیریت می شوند، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. مدیران آموزشی با داده ها و اطلاعات و پیامدها و محصولاتی که در طول مدیریت سازمانی موفق در دسترس است، با نگاهی هوشمندانه و مشتاقانه به تدبیر و اداره سازمان آموزشی خود می پردازند. در مقاله حاضر با روش کتابخانه ای ضمن کندکاوی در نظریه های مدیریت، قصد آن داریم کاربرد این نظریه ها را در
مدیریت آموزشی تبیین نماییم.