اسماعیل فصیح که نامی آشنا در عرصهی رمان نویسان واقعگراست، توانسته است مباحث مرتبط با زنان جامعه ی ایران اواخر دورهی پهلوی و ساواک و مسائل و مصائب آنان را در بطن رمان هایش منعکس نماید. در این پژوهش - که به صورت کتابخانهای صورت گرفته- سعی شده است الیههای ژرف و شکاف های فرهنگی و اجتماعی و نیز مضامین اخالقی قشر زن، بخصوص در دو مورد کنکاش قرار گیرد. بر این اساس، نقش
زن به
اسیر زمان و
شراب خام رمانطور کلی در رمان های فصیح، دارای تناقضهای شدید است. تقابل مهربانی و خشونت، عشق و نفرت، ایثار و خودخواهی، پاکی و پلیدی، جنگ و عشق و تقابل عجیب مرگ و زندگی از مصادیق این بحث در پژوهشهای فمینیستی داستان های
اسماعیل فصیح به شمار میرود. به طوری که در پربهایا کم بها بودن زنان این آثار عواملی از درون وجود خود
زن همچون عشق پاک، گرایش به دانش و کتاب، صبر و عفت، غرور پاک، قهرمانی و فداکاری و نیز طمع، سنگدلی، رفتارهای خالف شرع و قانون و عرف، بددهنی و خرافات را میتوان دخیل دانست، اما نکتهی ضروری تر برای ذکر که درد اصلی این پژوهش است، عواملی خارجی است از قبیل شکنجه از جانب همسران دارای قدرت سیاسی (ساواک)، زورگویی مردان هوسران، طالق، تبعیض جنسی و... که
زن داستان را مظلوم و ناامن واقع نموده است.