تفکر انتقادی به عنوان یکی از اساسی ترین مهارت ها در دنیای معاصر، تاثیر زیادی بر فرآیند یادگیری و حل مسائل پیچیده در دانش آموزان دارد. این مهارت به دانش آموزان کمک می کند تا با ارزیابی دقیق اطلاعات، تحلیل منطقی مسائل و اتخاذ تصمیمات آگاهانه، در دنیای پر از تغییرات و
چالش های کنونی موفق تر عمل کنند. در حالی که نظام های آموزشی سنتی عمدتا بر اصول حفظ مطالب و یادگیری منفعل تمرکز دارند، توسعه
تفکر انتقادی به طور قابل توجهی تحت الشعاع محدودیت هایی همچون شیوه های تدریس سنتی، ارزشیابی های حافظه محور و محتوای درسی غیرتعامل گرا قرار می گیرد. به همین دلیل، این تحقیق به شناسایی
چالش ها و ارائه راهبردهایی برای بهبود
آموزش تفکر انتقادی در چنین نظام هایی پرداخته است.یکی از اصلی ترین مشکلات در نظام های آموزشی سنتی، تاکید بر حفظ مطالب و شیوه های تدریس یک سویه است که فرصت های لازم برای پرورش تفکر تحلیلی و خلاق را از دانش آموزان می گیرد. شیوه های تدریس سنتی که بیشتر بر انتقال اطلاعات به صورت یک طرفه تمرکز دارند، دانش آموزان را از مشارکت فعال در فرآیند یادگیری و تقویت مهارت های
تفکر انتقادی باز می دارد. در این راستا، تحقیق حاضر به اهمیت شیوه های تدریس فعال و تعاملی اشاره دارد و روش هایی مانند تدریس مبتنی بر پروژه، بحث های گروهی و مطالعات موردی را به عنوان ابزارهایی موثر برای تقویت
تفکر انتقادی پیشنهاد می کند. این روش ها با ایجاد فرصتی برای دانش آموزان جهت تجزیه و تحلیل مسائل و ارائه راه حل های مختلف، به توسعه توانایی های
تفکر انتقادی در آنان کمک می کند. برای بهبود
آموزش تفکر انتقادی در نظام های آموزشی سنتی، نیاز به تغییرات اساسی در شیوه های تدریس، محتوای درسی، ارزشیابی ها و ایجاد فضای یادگیری فعال و مستقل وجود دارد. با اجرای این تغییرات، دانش آموزان می توانند توانایی های تحلیلی و استدلالی خود را تقویت کرده و برای مواجهه با
چالش های پیچیده دنیای امروز آمادگی بیشتری پیدا کنند.