عدالت آموزشی یکی از اصول بنیادین در نظام های آموزشی است که به ویژه در مقطع ابتدایی باید به طور جدی مورد توجه قرار گیرد. این مقاله به بررسی مفهوم عدالت آموزشی در فقه اسلامی و نقش آموزگاران ابتدایی در پیاده سازی آن می پردازد. بر اساس مبانی فقهی، عدالت آموزشی به معنای فراهم کردن فرصت های برابر برای همه دانش آموزان است تا هر فرد بر اساس استعدادها و توانمندی های خود به بالاترین سطح از یادگیری دست یابد. در این راستا، آموزگاران ابتدایی به عنوان نخستین افراد در فرآیند آموزشی، نقش حیاتی در تحقق این هدف دارند. این مقاله همچنین چالش ها و موانع موجود در مسیر تحقق عدالت آموزشی را بررسی کرده و به راهکارهای عملیاتی برای حل این مشکلات پرداخته است. از جمله این موانع می توان به
تفاوت های فردی و اجتماعی دانش آموزان، نابرابری های اقتصادی و کمبود منابع اشاره کرد. برای مقابله با این مشکلات، آموزش های تخصصی برای معلمان، استفاده از شیوه های تدریس متنوع و توجه به نیازهای خاص دانش آموزان پیشنهاد شده است. در نهایت، برای تحقق عدالت آموزشی در نظام های آموزشی ابتدایی، نیاز به همکاری گسترده میان نهادهای مختلف اجتماعی و آموزشی است تا منابع به طور عادلانه توزیع شده و فرصت های برابر برای تمامی دانش آموزان فراهم گردد. این تحقیق تاکید دارد که تنها با ایجاد یک رویکرد جامع و همکاری مستمر است که می توان به عدالت آموزشی واقعی دست یافت.برای تحقق عدالت آموزشی در سطح مدارس ابتدایی، باید به نقش محیط های آموزشی و منابع در دسترس توجه ویژه ای داشت. ایجاد فضایی امن، حمایتی و بدون تبعیض برای دانش آموزان از اهمیت بالایی برخوردار است. به علاوه، استفاده از تکنولوژی های نوین آموزشی می تواند به کاهش شکاف های آموزشی و فراهم آوردن فرصت های یادگیری برابر برای تمامی دانش آموزان کمک کند. از آن جایی که برخی دانش آموزان به دلیل محدودیت های اقتصادی یا جغرافیایی دسترسی کمتری به امکانات آموزشی دارند، استفاده از ابزارهای دیجیتال می تواند دسترسی آنان به منابع آموزشی را تسهیل کرده و زمینه ای برای یادگیری مستقل فراهم آورد. این امر به ویژه در مناطق محروم و با شرایط خاص اجتماعی و اقتصادی بسیار مهم است.