مردم شناسی یکی از مباحثی است که در دوران اخیر بسیار مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است ، ادبیات فارسی نیز در دو حوزه کلاسیک و عامیانه زمینه مناسبی برای پژوهش و تحقیق با رویکردهای علمی را در خود دارد. این پژوهش بر آن است که نگاهی تطبیقی بر اساس چارچوب نظری »کهن الگوی سفر قهرمان« از جوزف کمبل بر منظومه ای با »نام مردی که لب نداشت « از احمد
شاملو در بستر فرهنگ عامه داشته باشد و میزان تطیبق این دو اثر بر هم را بررسی نماید. در این راستا به پاسخی برای پرسش ؛ چه طور »مردی که لب نداشت « از
ادبیات عامه ایران با کهن الگوی
سفر قهرمان جوزف کمبل قابل تطبیق است ؟ به دست آورد. بنابر ضرورت در این مسیر گریزی به مفهوم کهن الگو و معرفی فرهنگ عامه زده تا امکان تحلیل فراهم شود. دراین مجال مخاطب با دو مبحث روبه روست مبحث اول؛ بحث کهن الگوی
سفر قهرمان از کمبل که در سه مرحله اتفاق می افتد و مراحل آن عبارتند از:عزیمت ، تشرف،بازگشت . مبحث دوم آشنایی با منظومه
شاملو است که در آن حسین قلی شخص اول داستان مراحلی را پشت سر می گذارد و منظومه را شکل می دهد. طبق یافته های تحقیق در هر مرحله از سفر مطابقت های مشهودی بین مراحل
سفر قهرمان کمبل و سفر مردی که لب نداشت وجود دارد. لازم به ذکر است گردآوری اطلاعات در این پژوهش به صورت کتابخانه ای است که با رویکردی کیفی و به شیوه تحلیلی توصیفی انجام شدهاست .