تشبیه و
استعاره از جمله عناصر کلیدی در ساختارهای اصلی و گزارههای بنیادین هر مکتب و سبک ادبی است . تغییر در هر یک از ارکان
تشبیه و استعاره، یا ساختار آن، یا سوگیری های روانشناختی ، زیبایی شناسانه ، جامعه شناختی ، هرمنوتیکی و ایدئولوژیک مرتبط با آن، می تواند منجر به تغییر در سبک ها و مکتب های ادبی گردد. مساله اصلی تحقیق حاضر، بررسی تشبیهات و استعارات
شعر مکتب آذربایجانی از دیدگاه
بلاغت کاربردی ، برای بررسی تغییرات انجام یافته در این دو عنصر بوده است . برای انجام تحقیق از روش توصیفی و تحلیل محتوایی استفاده شد و این نتایج به دست آمد: در
شعر مکتب آذربایجانی ، تشبیهات محسوس غلبه بیشتری دارد اما روی کرد آن از عناصر طبیعت (در دوره قبل ) گرایش آشکاری به سمت عناصر حیات انسان را نمایش می دهد. این امر ناشی از خصلت
انسانگرایی در شعر سبک آذربایجانی است و در مضامین غنایی این شعر که محصول تجربیات زیسته آدمی است ، نمود بسیار دارد. هم چنین این امر، مسیر را برای نفوذ مسائل اجتماعی و زندگی توده مردم در شعر هموار ساخته است . تشبیهات معقول، اگرچه نسبت به محسوسات بسامد کمتری دارد، اما نسبت به دوره ادبی پیشین رو به افزایش است و مقدمات شعر فلسفی و پدیدارشناسانه عرفانی را فراهم آورده است . در ساختار استعارات هم ، مهم ترین تغییر غلبه و افزایش مواد انسانی بر عناصر طبیعت است . این ویژگی از خواست جمعی شاعران مکتب آذربایجانی برای نمود بیشتر فردیت و افزایش بار حسی و عاطفی شعر نشات می یابد.