مرگ اندیشی در شعر شاعران زن معاصر (ژاله قائم مقامی ، پروین اعتصامی ، فروغ فرخزاد و طاهره صفارزاده) abstract
مرگ اندیشی از مفاهیم برجسته شعررمانتیک به شمار می آید، شاعران رمانتیک با فرار از گذشته و احساس پریشانی در حال، مرگ را پناهگاهی امن می بینند و با تصنیف اشعاری با این محتوا، سوگواره سرنوشت محتوم و غمبار آدمی را می سرایند. اگرچه ، رد پای این محتوا در ادب کهن فارسی همواره مردانه و ماخوذ ازنوعی تحیر فلسفی و یا عرفانی است ، اما در دهه ۳۰ این موتیف شعری در ادب معاصر چنان سایه گستر می شود که
شاعران زن نیز -خواسته یا ناخواسته - به آن می پردازند. ژاله قائم مقامی (۱۲۶۲-۱۳۲۶)، پروین اعتصامی (۱۲۸۵-۱۳۲۰)، فروغ فرخزاد(۱۳۱۳- ۱۳۴۵) و طاهره صفارزاده(۱۳۱۵-۱۳۸۷)
شاعران زن معاصری هستند که از زاویه دید خویش به این پدیده نگریسته اند و نگاه خود را در سرودههایشان بازتاب دادهاند. پژوهش حاضر بر آن است تا با رویکردی توصیفی -تحلیلی به بررسی اندیشه و افکار این چهار شاعر نسبت به پدیده مرگ بپردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که این چهار شاعر رویکردهای متفاوتی در برابر مرگ دارند، پروین و ژاله از مرگ بیزارند و از آن به عنوان پایانی بر زندگی یاد می کنند، مشکلات شخصی ژاله باعث این رویکرد شدهاست اما در شعر پروین افزون بر آن، گاهی مرگستایی هم دیده می شود که می توان آن را متاثر از آموزههای عرفانی قرن هفتم دانست . فروغ به خاطر مشکلات زندگی همواره در آغاز آرزوی مرگ می کند و از حیات بیزار است . مشرب دینی طاهره صفارزاده بر اندیشه او نسبت به مرگ تاثیر گذار است ، در شعر او از مرگ در راه خدا و یا به تعبیر دیگر، شهادت سخن به میان می آید..