زن در شعر قدیم بیشتر در قالب غزل شاعران حضور داشت ، اما این حضور در شعر معاصر کاملا دگرگون شد و
زن در شعر معاصرعلاوه بر حضور در قالب غزل، در قالب های شعری دیگر و از وجوه مختلفی مورد توجه قرار می گیرد. شعر معاصر از جایگاه
زن سخن می گوید و آن را به عنوان یک رکن جامعه می شناسد. در این بین هم شاعران
زن و هم شاعران مرد به
شخصیت زن پرداخته اند. در اشعار روایی خود به خلق
شخصیت های زنانه با تیپ های مختلف می پردازد. این تحقیق ، حاصل بررسی اشعار
سهراب سپهری و احمد
شاملو با روش توصیفی -تحلیلی و مطالعه ی کتابخانه ای پیکربندی شده است . اشعار این شاعران در کتابهای »هشت کتاب« از آثار سپهری ، »هوای تازه«، »آیدا در آینه « و »باغ آینه « از آثار شاملو، به صورت مقایسه ای تحلیل شدهاند. تحولات شخصیتی و اجتماعی و بینشی زنان در اشعار روایی این دو شاعر نشان دهندهی چهرهی زنان معاصر در راستای جامعه ی مدرن و مفهوم متغیر
فمینیسم در زمان معاصر شاعر می باشد. نتایج مقاله نشان می دهد که در خصوص
شخصیت زن،
سهراب سپهری در جست وجوی زنانی والا، با تمام خصوصیات انسان پاک نهاد است . در اشعار سهراب
شخصیت زن در مقام مادر نمود بیشتری دارد و
زن در اشعار وی مقامی عرفانی داشته و هم رده با مرد دانسته شده است . با این حال،
شاملو برخلاف
سهراب سپهری ، در شعر خویش به زنانی توجه داشت که در زندگی وی یا دراجتماع حضور داشتند .