با بررسی تاریخی دوران ۱۳ ساله
دعوت پیامبر در شهر
مکه در میابیم که به رغم تلاش ها و اقدامات مهم
پیامبر برای
دعوت مردم و قبائل پیرامون شهر مکه، افراد زیادی به آیین اسلامی گرایش پیدا نمی کنند و غالب جامعه مکی به این آیین مقاومت می کنند. فقدان مشارکت موثر با
دعوت پیامبر به گونه ای مسئله برانگیز است. اندیشمندان و مورخین معتقد هستند که وجود قبیله ای به نام
قریش و حاکمیت او در این شهر از مهم ترین موانع گسترش
اسلام در
مکه است در حالی که آیین اسلامی توانایی آن را در شرایط کوتاه مدت در ساخت اجتماعی و سیاسی برای خود در میان جامعه عربی ایجاد کند. در این مقاله سعی داریم با بررسی توصیفی-تحلیلی گزاره های تاریخی، تفسیری و چگونگی طرح این
دعوت و نحوه طرح
قریش را مورد مطالعه قرار دهیم تا روشن شود که پایگاه
مشروعیت قریش نه تنها سران
قریش را تبدیل به گروه حاکم بلکه به یک طبقه مرجع قرار دهد. گزارش های تاریخی موجود نشان می دهد که
قریش یک ادعای عظیم را مطرح کرده است که
قریش امتداد حقیقی
پیامبر بزرگی چون حضرت
ابراهیم (ع) است. در واقع از این راه، مسئله نسب، اندیشه و مناسک
تاریخ را به گونه ای روایت کرده اند که این
قریش به یک پایگاه مستحکم در میراث
ابراهیم به عنوان ولایت و دین و آیین تبدیل شده و در نقش رهبران فکری و سیاسی بخشی از شبه جزیره ظاهر شوند.