نقش ادبیات عرفانی پارسی در ارتقای مدیریت آموزشی با رویکرد معنوی در نظام آموزش و پرورش abstract
ادبیات عرفانی پارسی، که از قرن های اولیه اسلامی شکل گرفته و با آثاری از مولانا، حافظ، عطار، و سعدی به اوج خود رسیده، گنجینه ای از معرفت و معنویت است که می تواند در حوزه های مختلف زندگی، از جمله آموزش و پرورش، تاثیرگذار باشد. این پژوهش با هدف بررسی نقش این ادبیات در ارتقای
مدیریت آموزشی با
رویکرد معنوی در نظام
آموزش و پرورش ایران انجام شده است. پرسش اصلی این است که چگونه مفاهیم عمیق عرفانی موجود در این متون می توانند به بهبود فرایندهای مدیریتی، تقویت انگیزه در میان معلمان و دانش آموزان، و ایجاد محیطی مبتنی بر
ارزش های انسانی و الهیاتی کمک کنند. این مطالعه از روش کیفی با رویکرد تحلیل محتوای متون عرفانی استفاده کرده و با بررسی آثار برجسته پارسی، مضامین کلیدی مانند خودشناسی، عشق الهی، تواضع، و خدمت به خلق را استخراج نموده است. یافته ها نشان می دهند که این ارزش ها می توانند به عنوان ابزاری قدرتمند برای توسعه مدیریت معنوی عمل کنند؛ مدیریتی که بر خودآگاهی، همدلی، و هدفمندی تاکید دارد و در مقابل چالش های کنونی نظام آموزشی، مانند کاهش انگیزه و ضعف در اخلاق، راه حلی نوین ارائه می دهد. برای مثال، مفهوم خودشناسی در مثنوی مولانا می تواند مدیران را به رهبری آگاهانه تر هدایت کند، در حالی که مضمون عشق و امید در دیوان حافظ انگیزه و پشتکار را در دانش آموزان تقویت می کند. این پژوهش همچنین چالش هایی مانند ناآشنایی مدیران با این ظرفیت ها، مقاومت در برابر تغییر، و نبود برنامه ریزی منسجم را شناسایی کرده است. با این حال، پتانسیل ادبیات عرفانی برای ایجاد تحول در نظام آموزشی غیرقابل انکار است. پیشنهادهایی مانند گنجاندن این مفاهیم در دوره های آموزشی معلمان و طراحی برنامه های درسی مبتنی بر متون عرفانی ارائه شده اند تا این ظرفیت به صورت عملی به کار گرفته شود. نتایج این مطالعه نه تنها برای مدیران آموزشی، بلکه برای معلمان و سیاست گذاران نیز کاربرد دارد و می تواند راهنمایی برای ایجاد محیطی معنوی و اخلاق محور در مدارس باشد. در نهایت، این پژوهش بر این نکته تاکید دارد که ادبیات عرفانی پارسی، با ریشه های الهیاتی و انسانی خود، می تواند به عنوان پلی میان فرهنگ گذشته و نیازهای آموزشی امروز عمل کند و نظام
آموزش و پرورش را به سوی تعالی هدایت نماید