در این مقاله تلاش می کنیم با اتکا بر مفهوم «ارزیابی اخلاقی متون و آثار ادبی» در فلسفه ی
ژیل دلوز و فلیکس گتاری، به تحلیل نمایشنامه ی پایان دادن به حکم خداوند از
آنتونن آرتو بپردازیم. پژوهش حاضر با استفاده از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت مطالعات کتابخانه ای با استفاده از ابزار فیش برداری از منابع مکتوب دست اول و دست دوم تلاش می کند به تبیین نکاتی از این قبیل، در این نمایشنامه اهتمام ورزد: رهاشدن بدن از قضاوت خداوند، رهاشدن از ارگانیسم و اندام وارههایی که قضاوت های اخلاقیاتی بر آنها حک و نگارش می شود، متجلیشدن توانهای بدن بدون اندام، کشف نیروهای کنشی و نبرد میان نیروهای کنشی و واکنشی، خلق موقعیت های نامتعارف بدنی و شقاوت در نبردی برای قبضه کردن اندام ها. در ادامه نگارنده با اتکا به فلسفه ی
ژیل دلوز و فلیکس گتاری، نکات برشمرده را ذیل مفهوم ارزیابی اخلاقی قرار می دهد. با توجه به فلسفه ی دلوز و گتاری، نمایشنامه ی مذکور، قساوتی است علیه ارگانیسمی که حکم خداوند و رژیم اخلاقیاتی همبسته بر آن نگارش می شود و ذیل این ارگانیسم اخلاقیاتی، بدن انسان در یک سامانه ی قدرت مسدود و محدود می گردد. اما کنش اخلاقی این اثر در برابر چنین انسدادی است که بدن ضمن ازهمگسیختگی، از ارگانیسم خالص می شود و مادامی که از ارگانیسم خالص می شود، از بایدات و نبایدها و قضاوت های حکمی (حکم خداوند، حکم عمومی و عرفی) نی ز رها می گردد. این شقاوت به منزله دورریختن اندام ها نیست؛ بلکه به منزله دورریختن هر آنچیزی است که به عنوان قاعده و ارگانیسم، بدنی می سازد که مطیع و منقاد ارزش های ازپیش مستقر و ازپیش موجود احکام اخلاقیاتی است.