بررسی پدیدارشناسانه رابطه انسان و محیط در معماری موزه بر اساس دیدگاه اسلامی abstract
در شهرهای جوامع سنتی و دینی همیشه بناهای عمومی و شاخص نقش ویژه ای در بیان ارزشها مشترک آن جامعه و حفظ و اشاعه آن را به عهده داشتند؛ که با ظهور مدرنیسم و تغییر رابطه
انسان با عالم، بخشی قابل توجهی از این رسالت مهم به، پدیدهای نو ظهور با نام
موزه محل منتقل گردید.
موزه معاصر با عنایت به تعریف ایکوم، نهادی است که با منجمد کردن اثر و قطع ارتباط آن با عالم هستی، شناختی ناقص از هستی به دست داده و ارزشهای والا به هدف توجه به حقایق هستی در دنیای مدرن دیگر جایی برای عرضه ندارند. این مقاله با روش تفسیری - تاریخی به مطالعه در خصوص ویژگیهای مختلف
موزه اعم از خاستگاه لغوی و ریشه و بنیان های پیدایش آن پرداخته و سیر تطور آن در دوران سنت تا تولد
موزه با مفهوم مدرن میپردازد. نتیجه پژوهشها در این نوشتار نشان میدهد، که با توجه به گسترش سیطره دنیای مدرن، پذیرش
موزه از طرف نسل امروز در جهت فراهم کردن بستر
شناخت و انتقال ارزشها غیرقابل انکار است. ولی نوع
شناخت در آن که ناشی از نگاه منقطع گرا و
انسان محور مدرن است، به عنوان بزرگترین نقص قابل بازنگری است. بدین منظور برای نزدیک شدن به
شناخت حقیقی به مفهوم
ذکر در فرهنگ اسلامی توجه شده و بر اساس آن رابطه ای مناسب برای انسان-موزه وطبیعت تعریف می گردد که در آن این سه در تعامل باهم به وحدت میرسند. نگاه ما به
موزه جدید با تئوری شبکه وحدت گرای چندلایه مطرح میشود که سامانهای است که ساختمان
موزه در هسته سامانه به عنوان نظام دهنده و تعریف کننده دنیای اطراف و در تعامل با آن است.