همگی باید به این باور معتقد باشیم که نیروی انسانی مهمترین و اساسی ترین عامل تعیین کننده و تسریع کننده فرایند رشد و توسعه کشور به شمار می رود.
امروزه، سازمان ها برای همگامی با روند جهانی شدن و بالندگی و اثر بخشی بیشتر در دنیای رقابتی، با چالش ها و موانع ساختاری، و محتوای گوناگونی مواجه هستند. ضرورت نگاهی جامع و تحلیلی ، واقع بینانه، از برنامه ها، اقدامات انجام شده ، فرصت ها ، تحلیل تهدیدها، و محدودیت ها ،با توسعه مفهوم مدیریتی و تمرکز بر عامل انسانی میسر می گردد.
دیر زمانی است که رویکرد ونگرش به انسان در علوم سیاسی، اقتصاد، مدیریت ، و سازمان های اجتماعی، اقتصادی رویکردی منبعث از دیدگاه ها و مکاتب اقتصادی گذشته بوده اسا.
به این مفهوم که انسان، در منظر مکاتب اجتماعی و اقتصادی گذشته به مثابه یک منبع در کنار سایر منابع تولید، تلفی میشده است.
نگاه ابزار گراراینه به انسان سبب گردیده بود که در شیوه های مدیریتی نیروی انسانی نیز روح حاکم بر این نگرش متجلی گردد.
با تغییر رویکرد و نگرش های قدیم به انسان و گرایش به بینش های واقع بینانه تر درنظام های سازمانی، نقش و عاملیت انسان به عنوان یک منبع به نقش و کارکرد سرمایه انسانی مبدل گردید. درنگرش جدید به مدیریت نیروی انسانی، افق چشم اندازهای انسان مدارانه تری مطمح نظر اندیشمندان عرصه مدیریت است.
بر اساس رویکرد و دیدگاه های گذشته ، اداره امور نیروی انسانی در سازمان ها به مدیریت منابع انسانی تعبیر می شد و توصیه می گردید به انسان ها به منزله یک منبع تولید توجه شود.