بررسی عوامل بحرانزا در درک زیباییشناسی در معماری معاصر (نمونه موردی: خیابان دانشکده شهر ارومیه ) abstract
بحران زیباییشناسی در معماری و شهرسازی معاصر ایران در دو حوزهی عمومی و نخبهگرای دانشگاهی مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته است. در گذشته این دوحوزه در سازگاری بسر میبردند. ولی اکنون هر یک، اصول و معیارهایی متفاوت با دیگری را پیش گرفتهاند. از این رو است که باید هر دیدگاه را به شکل جدا از هم بررسی کرد و در عین حال باید تلاش نمود تا این دو حوزه بیش از پیش در ارتباط با هم قرار گیرند. با وجود تحلیلهای متعدد هیچگونه تغییری در روند نزولی بحرانهاحاصل نمیشود. در این تحقیق مفهوم
زیبایی توصیف گردیده به تاثیر عوامل منطقهای، فرهنگ، سنت و میزان سواد بصری در درک و تعریف زیباییشناسی افرادپرداخته شده است. زیباییشناسی معماری عمومی و نخبهگرا تعریف شده و مقایسه گردیده است به نتایج وجود شکاف در این تعاریف پرداخته شده است که در نتیجه محیط عمومی شهری به چهل تکهای ناهمگون تبدیل شدهاست. امروزه برخی معماران شاخص و پیشرو سبکسازی و ایجاد جریانهای هنری و معماری، نوعی زیباییشناسی شخصی و سلیقهای را پدید آوردهاند. در این حوزه، دیگر همچون معماری عمومی تعریف فراگیری از
زیبایی و زشتی ساختمان وجود ندارد. معنای زشتی به معنای بیتوجهی یا سرهمبندی کردن ساختمان نیست؛ بلکه معماران آگاهانه به ارائه سبکهایی میپردازند که از دید برخی و یا گاه حتی خودشان زشت شمرده میشود. این مسئله را به شکلی گسترده میتوان در نقد معماران نسبت به سبکهای گوناگون دید) نقرهکار 1387،181 پرسشنامهای تدوین گردیده و به بررسی شکاف میان تعاریف زیباییشناسی معماری نخبهگرا و عمومی پرداخته شده است. طی مقایسهی نتایج پرسشنامهی ارائه شده شامل 41 پرسشنامه به اساتید، 41 پرسشنامه به دانشجویان رشتهی معماری دانشگاه هنر
شهر ارومیه و 41 پرسشنامه به ساکنین خیابان دانشکده که دارای منظر شهری مناسب میباشد، و 40 پرسشنامه به سایر متخصصین، شکاف42/63درصدتعاریف زیباییشناسانهی نخبهگرا و مردمگرا حاصل شدهاست. مبانی هستی شناسی و معرفت شناسی نخبگان دانشجویان، متخصصین و ساکنین خیابان دانشکده از زیباییشناسی در معماری به رویکرد نوگرا Modernism نزدیکتر میباشد